دانلود رمان میر غضب مهربون نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، همخونه، معمایی، اربابی
نویسنده رمان: شبنم کرمی
تعداد صفحات: 573
خلاصه رمان: داستان درباره دختری به اسم رویاست! رویاتوی یکی از پس کوچه های پایین شهر تهران همراه با مادرش زندگی میکنه, پدر رویا از دنیا رفته , ورویا تلاش میکنه که چرخه زندگی روبه دست بگیره ودنبال یه کارروز مزدی میگرده, باپیدا شدن کارتازه سختی های زندگیش شروع میشه….پایان خوش…
قسمتی از متن رمان میر غضب مهربون
خودمو ازپله های خونه ی دوبلکسمون آویزون کرده بودم و موهای بلند مشکمو تاب میدادم و بلندبلند آهنگ میخوندم؛هم اتاقی برو طبیب دل بیمارمو بیار, بهش بگو عاشقش مریضه مرده ازرنج وانتظار. هم اتاقی هم اتاقی ببین چگونه سیل اشکم شده روونه درد جانسوزمو بجزتو بخدا هیشکی نمیدونه!! آیییی هاهاهایییی!!!بابارویا بیا پایین میفتی دختر, اینقدربه این چوبا آویزون نشو میفتی یه چیزیت میش…عع بابا چرا توذوقم میزنی؟وسط کنسرت بودما!! بابا با خنده_ ازقدیم گفتن یکی ی دونه خل و دیونه واقعا راست گفتن!
ازپله ها سورخوردم وخودمو رسوندم به بابا…من خولللل نیییستم!مامان_رامین حرص چیکار داری بچه مو؟باز باعث شدی حنجره طلاییشو به کاربندازه!عع مامان؟؟؟ واقعاکه اصلا من تواین خونه مظلوم واقع شدم,بلندشدم و رفتم توی حیاط بزرگمون و نشستم روی تاب بزرگ سفیدرنگم, عاشق تاب بازی بودم, بااینکه ۱۸ساله بودم وبه قول مامانم خانوم شده بودم ولی بازم عاشق شیطنت و بازی گوشی بودم! به پشتی حصیری مانند آهنی تابم تکیه دادم وبه سرعت خودموتاب میدادم, بابا از پنجره نگاهم میکرد و میخندید با صدای مامان ازفکر بیرون اومدم
مامان_رویاااا, سریع اشک هامو پاک کردم و رفتم توی حال بله؟ مامان_کجایی…دوساعته صدات میکنم ببخشید هواسم نبود…مامان…ببینم توبازگریه کردی؟با دستپاچگی گفتم، _نه نه! چرا گریه کنم اخه؟ مامان دلخور نگاهم کرد و گفت؛ نمیخواد دروغ بگی, برو داروخونه یه قرصی چیزی واسم بیار که بتونم راه برم و برو دنبال… یه لقمه نون!!