دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: رویا احمدیان
تعداد صفحات: 1432
خلاصه رمان: صورتش غرقِ عرق شده و نفس های دخترک که به لالهی گوشش میخورد، موجب شد با ترس لب بزند. برگشتی! دست های یخ زده و کوچکِ آیه زمین افتاد. برگشتم … برگشتم چون دلم برات تنگ شده بود. مرد تلخ و گزنده پوزخند زده و دست باریکِ دخترک را گرفت. وارد خانه شد و …
قسمتی از متن رمان کوچه عطرآگین خیالت
با شنیدن صدای آلارم، خمیازه کشیده و در رخت و خوابش نشست. کمرش تیر کشید و صورتش درهم رفت. از بس این خونه چرک و کثافت داشت که کمرم نابود شده. دستی به صورتش کشیده و نیم نگاهی به مادرش انداخت. ناخودآگاه لبخند بر لبانش نقش گرفته و بلند شد. موبایلش را برداشته و بدون سر و صدا سوی حمام رفت. پس از شستن صورتش و شانه زدن موهایش چایی دم کرده و برای خودش چایی ریخت.
تا سرد شدن چایی رفت لباس بپوشد. یک مانتوی شومیزی کرم رنگ را همراه با شلوار مام فیت خاکستری برداشت. شال کرم رنگی هم برداشت و درحالی که تن میزد پوزخند زده و زیر لب نجوا کرد. خوبه اینارو خونه بابا بزرگ خریدیم وگرنه باید با لباس پاره پوره اولین روز کاری و شروع میکردم. در آخر کیف کوچکش و سفیدش را برداشته و بدون هیچ آرایشی اتاق را ترک کرد. اگر در مسیر خاویر را میدید چه؟
مشغول خوردن چایی و شکلات بود که پیامکی به موبایلش ارسال شد. بیدار شدین آیه خانم؟ گلویی صاف کرده و با لبخند جواب نجفی را داد. سلام آقای نجفی صبحتون بخیر … بله بیدارم. مرد به سرعت جواب داد؛ وقتی اومدین حتما یه سر بیایید پیش من، از جایش بلند شد و خانه را ترک کرد
در همان حین خانه را وارسی کرد. طبقه پایین تنها یک آشپزخانه کوچک بود و راهروی بی در و پیکری که تنهایی ده پله چوبی به طبقه بالا میخورد.