دانلود رمان نیل نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: فاطمه خاوریان (سایه)
تعداد صفحات: 2276
خلاصه رمان: بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده، دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده. نیلا که نمیخواست پدر و مادرش غم ترک شدن اون توسط دانیار رو هم بکشن حاضر میشه با سپهر پسرخاله اش نامزد کنه سپهر از دانیار متنفره چون معتقده یک بار نیلا رو باخته بهش و به همون اندازه دانیار از سپهر متنفره و …..
قسمتی از متن رمان نیل
میشه خواهش کنم بیاید و اجازه بدید حرفاشو بزنه؟ نه خانوم نامی، توی دلش حوالی قلبش یک پرنده ی حبس شده به در و دیوار کوبید انگار بال بال زد و کسی نجاتش نداد وقتی دانیار، خانوم نامی صدایش زد. دستش ناخوداگاه نشست روی سینه اش آن پرنده ی غمگین هنوز هم پی آزادی میگشت، پی آسمان، پی هوا و کمی زندگی. چشمهایش خیس بود خیس بود که تصویر مرد رو به رویش را تار میدید.
بلک نزد که قطره اشکش بیشتر از این تحقیرش نکند. ولی بابام داره میمیره زیاد فرصت نداره اینم باعث نمیشه که…. دید دست های دانیار دور فرمان چفت تر شد آن قدر که انگشتهایش از فشار به سفیدی میزد دید چشمهایش سرخ بود و خسته اما ناچار تلاشش را کرد. من چیکار میتونم بکنم که لااقل بهرام و ببخشید!؟ نگاه شاکی و بهم ریخته دانیار از فرمان کنده شد و نشست روی صورت غمگین نیلا…
چشم های خیس و پر از خواهشش داشت نقابش را می انداخت. داشت نابود میشد از این همه تظاهر و خون سردی برای انجام هر کاری دیره، لطفا پیاده شو من باید برم. لااقل بیاید بشینید پای حساب و کتاب و حق و حقوقتون و بگیرید. نیازی بهش ندارم.