دانلود رمان یک انتخاب نبود نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: mohadeseh
تعداد صفحات: 96
خلاصه رمان: داستان از اونجایی شروع میشه که دختری به اسم ندا به همراه خانواده خودش و خاله اش به ویلا یکی از آشناهاشون اطراف جنت شهر می رن…و ندا به طور اتفاقی متوجه راز هایی ممنوعه ای میشه…راز هایی از جنس ترس و وحشت… رازهایی که تن رو به لرزه می اندازه … رازها و ماجراهایی که…… پایان خوش
قسمتی از متن رمان یک انتخاب نبود
!برای خوشبخت بودن، فرش قرمز لازم نیست نیازی به فریاد حوادث نیست موسیقی باران، برای دلخوشی کافیست سلامی به پدر، نگاهی به برادر کافیست برای خوشبخت بودن، آغوش گرم یک مادر کافیست سواری روی موج خیال ، نشستن کنار یادگاری ها رفتن میان خاطره ها کافیست برای خوشبخت بودن، یک احساس کوچک خوشبختی کافیست.
دستم رو گذاشتم رو شقیقه ام وبعد چشمهام رو با حرص بستم…..نوید شوت محکمی به نیما زد و تبلت رو از دستش …کشید..نیما هم برای تلافی شروع کرد به مشت زدن به شکم نوید… و جیغ زد: بگو تسلیم شدی ادعایی …نوید : تسلیم شدی ادعایی…نه بگو خودت تسلیم شدی …خودت تسلیم شدی .نـــــــــــــه – و بعد مشت محکمی توی صورت هم زدن.. یکی از لگد هایی که نوید به سمت نیما پرت کرد محکم توی دستم
خورد…نفس عمیقی کشیدم وتا 01 شمردم که از هرحرکت غیرمعقولی مثل پرت کردن این دونفر از ماشین به…بیرون جلوگیری کنم بابا و مامان هم داشتن بحث میکردند که کدوم عروس عمه خوش قیافه تره و کدوم زشت تره…ومن تنها داشتم !حرص میخوردم که چرا آنتن پرید…لعنتی تازه داشتم از زیر زبون سمیه می کشیدم بیرون که چرا با زهرا دعواش شده دست هامو مشت کردم و سرم رو به شیشه پنجره چسبوندم..هوا اینقدر تاریک بود که چیزی دیده نمی شد..