دانلود رمان من عاشق نمی شوم نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی، معمایی
نویسنده رمان: ارام همانند دریا
تعداد صفحات:1611
خلاصه رمان: داستان زندگی یک دختر پولدار و البته شیطون که این پولدار بودن زیاد براش دوومی نداره، اون دختری آتیش پاره و البته سرکش از خاندانی با اصالت به نام خاندان کاوه هست، همه چیز خوبه و توی مسیر خوشبختی پیش میره؛ اما همیشه که نمیشه خوشبخت بود و در همون شرایط باقی موند، طبیعتاً زندگی این دختر هم مثل همه بالا و پایین داره، این دختر با تنهاییش کنار اومده و یه جورایی بهش عادت کرده؛ برای همین از عاشق شدن و دلبستن دوری میکنه، چون میترسه! این ترس از نزدیک شدن و دلبستن، باعث میشه تا مدت زیادی متوجه نشه توی قلبش چه خبره …
قسمتی از متن رمان من عاشق نمی شوم
ضبطو کم کردم.. آهنگشو دوست داشتم و هر اهنگی رو که دوست داشتم صداشو تا آخر زیاد می کردم. پشت چراغ قرمز توقف کردم…دینگ….صدای مسیج گوشیم نظرمو جلب کرد, نگاهی بهش انداختم. فرستنده ی پیام فرهاد سپهری بود. (فرهاد سپهری: اگر زحمتی نیست روی میز همیشگی بشینید تا من خودم رو برسونم, باعرض پوزش)
پوزخندی زدم …از دست این پسره ی ِسمج, فقط دو بار اونم بعد از کار, منو با کارفرما و مهندس شجاعی دعوت کرد رفتیم یه رستورانی که به قول خودش پاتوقشه. بعد الان میگه میز همیشگی! بعد از کلی اصرار از طرف سپهری و انکار از طرف من, بالاخره امروز راضی شدم دعوتشو قبول کنم! چراغ سبز شد با سرعت خیابونارو رد کردم جلوی در رستوران مورد نظر پارک کردم.
پیاده شدم و کیفم رو برداشتم و به سمت ورودی حرکت کردم. مردی که جلوی در رستوران ایستاده بود ادای احترام کرد و در رو برام باز کرد تشکر زیرلبی کردم و وارد رستوران شدم. بدون اینکه وارد محوطه ی اصلی بشم اول رفتم سمت سرویس بهداشتی که طرف راست در ورودی و انتهای سالن بزرگی بود. رستوران با رنگ های سرد از جمله مشکی سفید طوسی تزئینات شده بود.