دانلود رمان خواب بازی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، فانتزی
نویسنده رمان: down_13
تعداد صفحات: 336
خلاصه رمان: داستان راجع به دختری به اسم شادیه که داستان از زبون اون روایت میشه دانشجوی باستان شناسیه و طی اتفاقاتی با پسری به اسم باربد دوست میشه که باربد شخصیت عجیبی داره و توانایی خوندن ذهن بیشتر آدم ها رو داره…
قسمتی از متن رمان خواب بازی
زير لب گفتم:چه بهتر كه رفت.خدارو شكر. داشتم بهشون ميرسيدم كه ديدم اون پسر از مليحه خداحافظي كرد و رفت.كنجكاوي امونمو بريده بود.بايد ميفهميدم كه چه چيز
هايي بينشون گفته شده. به مليحه كه رسيدم زدم روي شونه اش و با خنده گفتم:ميبينم كه پسراي خارجي رو ديگه ميدزدي. مليحه يكه اي خورد و گفت:اه.بيمزه.ترسيدم. آخي. ببخشيد عروس فرنگي.
با اين حرف من اخم هاش رفت توي هم و گفت:كاش ميشد اما بدبختانه زن داشت. چشمام از تعجب گرد شد و گفتم: چي؟ زن داشت؟ با دقت به چشم هاش نگاه كردم.چشم هاش ميخنديد. فهميدم داره دروغ ميگه.دوباره خنديدم و گفت:دخرخودتي.ا ونم خنديد و گفت:واي شادي خيلي خوشگل بود مگه نه؟ آره مبارك باشه خانوم خانوما. نگاهي به گروه توريستي كه كم كم داشتن سوار اتوبوس ميشدند انداخت و گفت:كاش نميرفت. اوه چه خبره.توي اين چند دقيقه چي به هم گفتين كه عاشقش شدي.
مليحه_واي شادي وقتي حرف ميزد قند توي دلم آب ميشد. لهجه ي فارسيش خيلي بامزه بود.چقدر هم خوشگل بود. باورم نميشه هنوز. شماره شو بهم داد.ببين.واقعا؟كو ببينم؟
مليحه كارتي از جيبش در آورد و گفت:كارت شركتش توي ايتالياست. توي شركت باباش كار ميكنه يه شركت صادراتيه. گفت يه ماهه اومده ايران واسه گشت و گذار.اسمش جوزفه. اينم شماره هتلشه كه پشت كارتش نوشته.خودمم هنوز نميدونم چرا شماره شو گرفتم اما خب … مطمئني كار درستي داري ميكني؟ مليحه_منظورت چيه؟