دانلود رمان نیاز نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: روبینا
تعداد صفحات: ۳۳
خلاصه رمان: هواپیما کم کم از خاک کانادا بلند شد و به سمت ایران حرکت کرد.چشم هایم را بستم و به گذشته فکر کردم به این ۱۳ سالی که کانادا بودیم به اتفاق هایی که برام افتاده بود به شادی ها به غم ها به اولین عشقم …..
قسمتی از متن رمان نیاز
یاد اولین روزی که دیدمش افتادم خیلی وقت بود می خواستم اسمم رو تو یک کلاس نقاشی بنویسم ۱۵ سالم بود استعداد خوبی داشتم تابلو های زیادی کشیده بودم اما هنوز به قول رها خواهرم خیلی وقت لازم بود تا حرفه ای بشم ! یه روز داشتم یه مجله ی ایرانی ورق میزدم که چشمم افتاد به چند تاآگهی برای اموزش نقاشی همینطور !!
نقاشی آموزش براي داره تبلیغ کلی مجله این بابایی .کلاس سر بري که هفته این شنبه براي گذاشتم قرار زدم زنگ شونم یکی به باباجان میدونم بابایی؟ !بابا جان ؟؟ زدي زنگ کدومشون به حالا سوماً میگفتی، من به نبود بهتر دوماً گلی، خیلی اولاً ستایش سیاوش … _ .بدم نشون بهش ببرم تا برداشتم رو کارام از تا چند همراه رو نقاشیم وسائل اومد شنبه بلاخره !!
بود گذاشته قرار بابا یک ساعت بود 12 ساعت حدوداي پایین اومدم خونه هاي پله از ؟؟ میدي رو آدرس بابایی بود نوشته رو آدرس روش دستم داد برگه یه بابا .رفتم من همگی خدافظ .میرسونمت خودم وایسا بینم؟ کجا .برم خودم میتونم اماخودت راه اون از میریم باهم راه این از باشه؟ کی نیست معلوم مجردي خونه جوون پسر میبرمت خودم اول جلسه نه .برگرد