دانلود رمان ماه کامل نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: آیرا حبیبی
تعداد صفحات: ۳۴۷
خلاصه رمان: در شبی که ماه کامل می شود… تو می آیی، و من… دختری که زادهی نور و روشنایی است…
مستانه در آغوشِ گرمت قهقهه سر میدهم! بی آنکه بدانم نیروی پلیدی در کمینمان است. و زیر چشمی عاشقانههایمان را میپاید. و حال من … آرمیتی، بانوی نیرومند سپیدی… به زانو در میآورم هر آنچه میان عشق من و تو قرار گیرد…
قسمتی از متن رمان ماه کامل
با شنیدن اسمم، دل از دفتر خاطرات کوچیکم کندم و نگاهم رو به چهرهاش دوختم. سارا بود؛ با همون لپ های قرمزش نفس زنان گفت: زود بیا. خانم مددی کارت داره! سری تکون دادم و دوباره به دفترم خیره شدم. زیر لب نوشته ام رو زمزمه کردم: هجده سالم شد… هجده سالی که بدون خانوادهام گذشت و حالا باید یه زندگی جدید رو شروع کنم؛ زندگ ی ای که سرتاسر اون تنهایی و بی کسی موج می زنه. بعد از این باز هم من می مونم و من…
منی که باید به سمت سرنوشتم برم؛ سرنوشت ی که از آخرش خبر ندارم! دفتر رو بستم و روی میز کوچیکم گذاشتم. نفس عمیق ی کشیدم و به سمت اتاق خانم مدد ی حرکت کردم. تقه ای به در زدم و با شنیدن بفرمایید، به داخل رفتم. طبق معمول پشت می ز بزرگ قهوهای
رنگش نشسته بود؛ نزد یکتر رفتم و روبهروش ایستادم. خانم مددی با چهره ی چروکیده اش که از هر چین و چروکش م ی شد به تجربی ات و سختی های زندگی ش پی برد، با مهربون ی به صندلی اشاره ای کرد تا بنشینم؛ سر تکون دادم و نشستم.