دانلود رمان شوهر شایسته نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: م.ق. ترنج
تعداد صفحات: 2640
خلاصه رمان: رُز دختری از یه خانوادهٔ سنتی و مبادی آدابه، که بنا به دلایلی پدرش کمر همت میبنده به شوهر دادنش. رز که خونوادهش رو خیلی دوست داره، تصمیمی میگیره که نه سیخ بسوزه، نه کباب…یعنی نه عزیزانش رو ناراحت کنه و نه خودش تو چاه ازدواج بیفته! با خودش میگه حالا که شوهر اجباریه خودم پیداش میکنم و میافته دنبال کاندیدای همسری؛ یعنی هرچی جوون قدبلند و جذاب و پولدار میبینه انتخاب میکنه و نقشه میکشه تا تورشون کنه بیان خواستگاریش…اما از بازی روزگار غافله وقتی اتفاقاتی دور از انتظاراتش میافته…رمان از جنجالم اونورتره
قسمتی از متن رمان شوهر شایسته
نگار پشت چشمی برام نازک میکنه و گاز گنده ای به ساندویچش من نه با چند منظره لپ های بادکردهش نگاه میکنم. این چه طرز چیز خوردنه بعد میشینه میگه چرا پسرا من رو انتخاب نمیکنن. با مشت به شونه م میکوبه یه بار من گشنهم بودااا، ببینم میتونی زهرمارم کنی؟ دیگه نگاهش نمیکنم و جزوه م رو داخل کیفم میذارم. حواسم میره به پیامک مامان خانوم همینطور که گاز به ساندویچم میزنم شماره خونه رو میگیرم مامان که جواب میده دهنم هنوز پره
و مجبورم همونطوری جوابش رو بدم. س.. لا.. م. رززز… خودتی؟ نگاهم به نگار میافته که با صورت جمع شده به دهن پر من زل زده و اینجاست که میفهمم خدا چقدر بزرگه و فوری جواب حرف ها و کارهای بی ربطمون رو میده. لقمه رو با زحمت قورت میدم. آره منم دهنم پر بود، ببخشید! لقمه هایی که صبح برات گذاشته بودم نبردی، حتماً رفتی سلف یا ساندویچ گرفتی؟ چقدر بگم این آت و آشغالا رو نخور همه ش پر کافوره و روغن سوخته!
خسته نمیشه هر بار همین حرف ها رو تکرار میکنه؟! فلافل گرفتم از همون دوستمون که خونهش درست میکنه، نگران نباش. از من گفتن بود پس فردا جوش زدی، نه من می برمت دکتر نه بابت نسخه های میلیونی پول میدم. چشم هام رو برای نگار که خیره شده بهم میچرخونم. چشم! مراقبم. حالا حرفم رو بزنم؟ سکوت که میکنه یعنی منتظر حرفمه. عصر چی کارم داری گفتی زود بیا؟ خبریه؟ زنعموت از اشرف جون ساعت پنج نوبت گرفته، خودت رو برسون زود. وااا مامان… خودتون صبح گفتین اصلاح لازم نیست.