دانلود رمان ورود دختران ممنوع نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه_اجتماعی
نویسنده رمان: rOya9800
تعداد صفحات: 188
خلاصه رمان: یه دختر شیطون همراه دوست و خواهر بزرگش، یه شب متوجه ی برادراش میشن که به طرز مشکوکی بیرون میرن پس دخترا هم تصمیم میگیرن اونا رو دنبال کنن تا اینکه…
قسمتی از متن رمان ورود دختران ممنوع
تاریک بودن هوا حتی نمیتونستم چهره ی راننده رو ببینم …راستش نمیتونستم به خودم دروغ بدم…واقعا ترسیده بودم…ماشین گیر کرده بود تو گودال،اون ماشین هم که من اصلا نمیدونستم کیه…جنگل، بارون، اونم نصفه شب…دل رو زدم به دریا و با دو سعی کردم برسم به ویلا…ولی انگار هر چقدر میدویدم راهم دور تر میشد! اون ماشین هم مثل سایه دنبالم میومد. بالاخره رسیدم ولی در با قفل بسته شده بود……
میله های در رو گرفتمو با ترس تکونش دادم شاید فرجی بشه و باز بشه ولی وقتتی نتیجه ای نگرفتم سریع فکرمو به کار بردمو با ترسی که داشتم رفتم بالای همون درخت بزرگ! بلاخره اینقدر منو نیشا مثل تارزان بالای درخت می رفتیم یه بار هم بدردمون خورد! با اینکه هر لحظه با خودم فکر میکردم که یه وقت حشره یا مارمولکی چیزی از درخت روم نپره رسیدم روی شاخه ای که بالای دیوار ویال بود و با هر بدبختی ای بود پریدم توی حیاط…با فووت کردن موهام از روی صورتم بلند شدمو پاهامو تکون دادم…خوبه سالمن!واال!تاحاال هر بالیی بوده به سر این پاهام اومده…
ماشین ارسام پارک شده بود کنار در…سگ نگهبان با دیدنم پارس کرد که از دومتر پریدم هوا!!ولی با یاد اوردن ماهان که گفته بود براش قلاده میخره نفس عمیقی کشیدمو با شیطونی براش زبونمو دراوردم!! لباسامو تکون دادم که کمی از گل های روی لباسم تمیز بشن ولی بدتر شد!