باغ استور
دانلود رمان و داستان کوتاه ☀️ اپلیکیشن رمان

دانلود رمان نیلوفر برای مرداب به قلم مهین عبدی با لینک مستقیم

دانلود رمان نیلوفر برای مرداب نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: مهین عبدی 
تعداد صفحات: 617

رمان نیلوفر برای مرداب

خلاصه رمان: سیگار میان انگشت میانی و اشاره‌ام له‌له می‌زد برای مجدد بوسیدن لب‌هایم و پک زدن محکم‌ من!  نگاهم به رقص‌نور دود و عطر و ادکلن‌های در هم ادغام شده عادت کرده بود! این چندمین پارتی‌ای بود که می‌گرفتم؟ نمی‌دانم! سیگار بین لب‌های رژ خورده و درشتم فرستادم و از اعماق وجودم پک زدم و دودش را بیرون فرستادم. خفه نشی نیلیی تنه‌ای که جلو کشیده بودم را عقب فرستادم و پا روی پا انداختم. شلوارک جین و کوتاهم یک وجب پایین‌تر از زانوهایم بود. بدون نگاه به یاسی در جواب سوالش، سوال پرسیدم: اون بچه مثبته، همون که بهش می‌خوره حاج‌آقا تقبل الله باشه تو پارتی من چی‌کار می‌کنه؟


قسمتی از متن رمان نیلوفر برای مرداب

با صدای نامی نفسی که رفته و در کنج سینه هایمان حبس شده بود، رها شد قفل در را چرخاندم و نامی سرش را داخل آورد و با صدایی آرام بچ زد گوشیم رو بگیر زنگ هم خورد جواب نده. عمو یاسین امشب بد قاطی کرده میترسم موقع آروم کردنش گیرش به گوشی من بیفته داغونش کنه حال و حوصله ی گوشی عوض کردن و اپنا رو ندارم باشه ای گفتم و

نامی بعد از گذاشتن گوشی اش کف دستم خودش را عقب کشید و من در را بسته و قفلش کردم. دو سال گذشته بود که عمو یاسین با بابا سر مسئله ای جر و بحث شان بالا گرفت و عمو بی هوا گوشی نامی را که روی میز بود برداشته و به دیوار کوبیده بود اخلاق تندی که داشت و اگر حرف و یا اتفاقی باب میلش پیش نمی رفت چشمانش را میبست و بعدش دیگر برایش مهم نبود حالا احتیاط نامی کاملا ارادی

بود به او حق می دادم که از دیوانگیهای عمو یاسین خودش را دور کند! همان جا روی کف پارکت اتاقم نشسته و زانوهایم را خم کرده و دستانم بلاتکلیف روی آنها آویزان شدند. صدای صحبت بابا و عمو یاسین می آمد…صدای پچ پچ نیوشا و عمه هم با لرزیدن گوشی نامی دستم را خم کرده و صفحه گوشی را مقابل چشمانم گرفتم زنگ میخورد …

 

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
سیگار میان انگشت میانی و اشاره‌ام له‌له می‌زد برای مجدد بوسیدن لب‌هایم و پک زدن محکم‌ من! نگاهم به رقص‌نور، دود و عطر و ادکلن‌های در هم ادغام شده عادت کرده بود! این چندمین پارتی‌ای بود که می‌گرفتم؟ نمی‌دانم! سیگار بین لب‌های رژ خورده و درشتم فرستادم و از اعماق وجودم پک زدم و دودش را بیرون فرستادم. خفه نشی نیلی؟ تنه‌ای که جلو کشیده بودم را عقب فرستادم و پا روی پا انداختم. شلوارک جین و کوتاهم یک وجب پایین‌تر از زانوهایم بود. بدون نگاه به یاسی در جواب سوالش، سوال پرسیدم: اون بچه مثبته، همون که بهش می‌خوره حاج‌آقا تقبل الله باشه تو پارتی من چی‌کار می‌کنه؟
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: نیلوفر برای مرداب
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: مهین عبدی
  • ویراستار: باغ استور
  • تعداد صفحات: 617
خرید کتاب
17,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
  • 420 روز پيش
  • admin
  • 343 بازدید
  • 17,000 تومان
لینک کوتاه مطلب:
ورود کاربران

تبلیغات متنی
درباره سایت
باغ استور: سایت اول رمان استور در گوگل از باغ است، دانلود رمان از اپلیکیشن و آپ باغ استور با کد تخفیف ویژه از بزرگترین باغ رمان ایران، دانلود رمان جدید از سایت فروش رمان باغ استور، کتاب رمان های عاشقانه برای آیفون و اندروید، Pdf/Apk
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " باغ استور " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.