دانلود رمان نوتریکا نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: نوتریکا
نویسنده رمان: خورشید.ر
تعداد صفحات: 263
خلاصه رمان: داستان راجع به پسرکوچیک و دختر کوچیک یک خانواده است که با یک سری اتفاقات زندگی همه ی اعضا کمی دستخوش تغییرات میشه …
قسمتی از متن رمان نوتریکا
دوشیزه ی محترمه مکرمه ایا وکیلم… نوتریکا مثل مادر مرده ها به نیوشا نگاه میکرد.سیمین هم مدام چشم می چرخاند تا سیما و جلال را ببیند… اما نبودند. شاید از نظرش یک تلافی بود یا بی احترامی… چرا که سیمین خواهر بزرگ بود و سیما حق نداشت چنین رفتاری داشته باشد…وقتی سیمین او را به خاطر رفتار ان شبش بخشیده بود… این دلیل نیامدن ازار دهنده به نظر می رسید.
نگاه هایی که به نیما میشد… ونبود طلا را کنار پسرش میتوانست در نگاه فامیل بخواند. لبخندی تصنعی زد و به دخترش که مثل فرشته ها شده بود نگاه کرد. نیوشا هم چشم میچرخاند. منتظر طوطیا بود. میشد بدون اینکه او باشد جواب بله را بدهد؟! عاقد برای بار سوم داشت خطبه را میخواند فیلمبردار با چشم و ابرو تذکر داد حواسش به صفحه ی باز قران باشد. یک لحظه دلش گرفت…طوطیا نبود. جو ساکت بود…بار سوم بود… باید بله را میگفت.