دانلود رمان عشق بچگی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: محدثه تاجیک
تعداد صفحات: 48
خلاصه رمان: درباره یه دختره که برای کاره پدرش هویتش عوض میشه باعث میشه از عزیزاش دور بشه
قسمتی از متن رمان عشق بچگی
یکدفعه شیمی دستمو گرفت منو بلند کرد بعد دســـتمو ول کرد من نزدیک بود با صـــورت برم تو صـــندلیا که رفتم توی یه جای گرم و نرم وا چیــشد ســـرمو بلندکردم شــــوکه شـــدم چشای اشــــنا انگار اینارو من یه جـــا دیدم با صدا پسره به خودم اومدم که گفت: جات راحــــته نمیخوای بیای بیرون صدای چــــند نفر پسر اومد انگار پــــسر بود اومـــدم بیرون از بغلــــش با پوزخند گفتم: هه اصلا هم نبود جای بدی بچد رو صندلی ها فرود میومدم بهتر از این باشه تو جای بدترش برم ایـــش از کنــــارش رد شــــدم صـــــدای تری اومد
گفت: وای عالی جوابشو دادی قرمز شده بود بدخت ســــکته نکنه یکدفعه برگـــشتم سمته شیمی گفتم: بیــــشعور اون چجور حرکتی بود زدی ها شیـــمی با تــرس گفت: ببخـــشید
من با بیخـــــیالی گفتـــم: باشه…رفتیم نشستیم تو ســـلف همش داشتم به اون چشما فکرمیکردم مــشکی مشـــکی
توش ادم غرق میــــشد یه غمی تو چــــشاش بود وای دیووونه شــــدم یه لـــیوان جلو… چشــــمام اومد گرفتم
اروم اروم مـــزش کردم قــهـــوه بود مانی گفت: حالـــت خـــوبه فـــری من با گیــــجی گـــفتم: اره خـــوبم چرا مـــانی گفت…
اخه خـــیلی تو فــــکری برای این…من گـــفتم : بـــیخی شیـــــــمی گفت: بلــــند شـــــین با اســــتاد گــــنده دمــــاغ داریم راه افـــتاد به سمــــته کلاس رفتـــــیم تو نشستــــــیم اخر یه نگاه روم ســــنگینی میکرد مــــحل ندادم با صـــــدا
