دانلود رمان بیرحمی شیرین جلد اول نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، مافیایی، بزرگسال
نویسنده رمان: زوئی بلیک
تعداد صفحات: 795
خلاصه رمان: این یه اشتباه بی گناه و معصومانه بود. اون در اشتباهی رو زد. درِ خونه ی من رو. اگه من مرد بهتری بودم، اون رو رها میکردم و میذاشتم بره ولی من مرد بهتری نبودم. من یه بی رحم و سنگدل هستم. من بی رحمانه اون رو برای خودم ادعا کردم. باید کافی میبود. ولی کافی نبود.
قسمتی از متن رمان بیرحمی شیرین جلد اول
استرس، اضطراب و هر حس دیوانه کننده ی دیگری که می شناختم به وجودم هجوم آورد، ترسان به در نیمه باز سالن نگاه کردم و آن دسته گل حجیم را در دستم جا به جا کردم. اولین قدم را برداشتم ولب زدم: خدایا خودت کمکم کن… میدونی که بدبخت میشم…هیچکس بیدار نشه، هیچکس منوتو این وضعیت نبینه…خدايا. ترسان و با حالتی که تا ایست قلبی فاصله ای نداشت وارد سالن شدم…
نگاهم همچون عقابی در تاریکی آرام و قرار نداشت، در فضا پیچ و تاب می خورد. صديقه مرادی وقتی امنیت را احساس کردم تا حدودی توانستم بر خود مسلط شوم. درست مانند شخصی بودم که وسط میدان جنگ است، آن هم در خط مقدم و نزدیک به مقر دشمن ولی به ناگاه معجزه می شود و وضعیت را ” سفيد ” اعلام می کنند. من همان حس را داشتم، ملموس و عيان! دسته گل را با احتیاط روی زمین قرار دادم، اصلا دلم نمی خواست حتی یک گلبرگ دیگر از آن جدا شود.
کت خیلی بزرگش رو روی شونه هام گذاشت و دستش به داخل جیب داخلی کتش برد. همون طور که اون این کار رو میکرد…نفس عمیقی کشیدم و به نفس نفس از شوک از دهنم بیرون دادم و یه آرزو و میل ناگهانی یه بار دیگه به درونم نفوذ کرد. من چه مرگم شده بود؟ این مرد هنوز یه غریبه بود. منم مثل یه دختر مدرسه ای با علاقه به اون فکر می کردم و روش کراش داشتم و عاشقانه توی فکرش بودم و با رویای اون با یه علاقه توی عالم هپروت سیر میکردم.