دانلود رمان بغض کهنه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، طنز
نویسنده رمان: رابین هود21
تعداد صفحات: 223
خلاصه رمان: از این قراره که ماهان ( دختره ولی خودشو شبیه پسرا میکنه ( به دلایلی) طی اتفاقاتی مجبور میشه به عنوان دانش اموز وارد مدرسه ی دبیرستان پسرانه ای بشه و بعد از گذشت یه مدت پسری به اسم یوسف ادیب رو بدزده !! ( فکر کن چه شود )از یه طرف دیگه نیروی پلیس توسط جاسوساش متوجه این قضیه میشن و برای جلوگیری از این اتفاق دو سروان به نام علیرضا و سامان مامور میشن که به عنوان دانش اموز وارد همون مدرسه و کلاس بشن تا ماهان رو زیر نظر بگیرن !( یه جورایی اونو بپان) بعد از مدتی سامان متوجه میشه که …
قسمتی از متن رمان بغض کهنه
مونده بودم امیر بالاخره می خواد چیکار بکنه ! اصلا تکلیفش با خودش مشخص نیس ! اگه می خواد بدزدنش پس چرا باهاش دوست شد ؟ ! وقتی یوسف نگاهش کرد دیدمش ! خندید ! از ته دل ! اميرا … امیر ! یوسف ! اهی کشیدم با صدای فریاد پدرم دوییدم سمت اتاقش ارو تختش نشسته بو قلبشو گرفته بود !بابا خوبی ؟ ! بابا ! سریع به طرف اشپز خونه رفتم دارو هاشو بیرون آوردم…
و با یه لیوان برگشتم تو اتاقش جلو پاش زانو زدم قرص رو گذاشتم تو دهنش و اروم آروم بهش آب دادم ! کمی بعد حالش بهتر شد ! سرشو گرفتم : چت شد بابا ؟ !سرشو عقب کشید و اشک گوشه ی چشمش رو پاک کرد ! دستشو گرفتم تو دستام : بابا ! تا کی می خوای خودتو عذاب بدی ؟ ! چرا خودتو اذیت می کنی اخه ؟ ! سرشو برگردوند : بابا تورو به خدا ! ترو روح مامان به خودت رحم کن ! بابا …
پدرم سامان ! جانم ! جان دلم ! برگشت طرفم : پیداش کن ! نذار تو حسرت دیدنش از دنیا برم ! نذار ارزوی دیدنش رو به خاک ببرم ! ! نگو اینجوری ! – بابا من مريضم ! همین روزا هم رفتنیم ! خوب میدونم ! ولی بذار برای یه بارم که شده ببینمش چشامو گذاشتم رو هم : پیداش میکنم خیره شدم تو چشاش : قسم میخورم پیداش کنم !