دانلود رمان پنجره رو به عشق نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: آریانا
تعداد صفحات: 377
خلاصه رمان: دنیل و الا دو نفر متفاوت و متضاد هم هستند الا دختری پولدار که به هیچ مردی اعتماد نداشت و دنیل پسری که بخاطر فقر وقت هیچ کاری نداشت اما در همسایگی هم قرار میگیرند و آنها هر روز جلوی پنجره منتظر هم هستند تا باهم صحبت کنند اوایل می‌یونه خوبی نداشتند تا اینکه …
قسمتی از متن رمان پنجره رو به عشق
از این صمیمت خوشم می اومد اما خب من گدای محبت نبودم کلا برام چیزی مهم نبود من خودم شاد بودم با اینه دورم شادی نبود دختر قوی بودم چطورن واقعا نمیدونستم پدرت اینا چطورن السا- بابا این دختر یه ماریه همش اذیتم میکنه سلامت باشن خوبن سلام دارن پدرش رو کرد به من چرا دختر منو اذیت میکنی عمو و بعد با خنده نگاه کرد اما اون خنده یه چیز شیطانی هم توش وبد من گرفتم و گفتم
پدرش خندید و گفت تقصیر خودشه السا اخم کرد و به شوخی گفت خب راستش باید بگم دستت درد نکنه همه باهم خندیدیم قیافش خیلی باحال بود دست به سینه قاشق هم تو دستش و اخم کرده اونم با ما خندید و بعد شروع کردیم به خوردن غذا هروقت میومدم اینجا جون تازه ای میگرفتم بعد از ناهار رفتیم بالا و باهم بازی پلی استیشن کردیم روی زمین دراز کشیده بودیم به شکم و بازی میکردیم نکش منو دیوونه من کی زدم به تو -تيرات بد در میره -خلی تو هم دستمی
خب درست بنداز یدونه زدم روی سرش -ببند بهم اخم شدید کرد و بعد خندید منم باهاش اره واقعا – من دلم میخواد بخوابم -شام بخور بعد انقدر بازی کردیم که خسته به پشت برگشتم و دراز وای بسمه برا امروز -میخورم تو لقمه هامو نشمر -وااا من کی شمردم -چرا معلومه -واقعا حال ندارم -بزار میگم بیارن بالا سرمو تکون دادم رفت بیرون تا غذا بیاره هوا تاریک بود ساعت 9 بود برگشت و روی زمین غذارو گذاشت دورش نشستیم و کمی خوردم -بخور بخور
