باغ استور
دانلود رمان و داستان کوتاه ☀️ اپلیکیشن رمان

دانلود رمان نفست میشوم ولی اجباری به قلم سحر زکریایی با لینک مستقیم

دانلود رمان نفست میشوم ولی اجباری با نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، اجباری

نویسنده رمان: سحر زکریایی

تعداد صفحات: 105

رمان نفشت میشوم ولی اجباری

خلاصه رمان: داستان در مورد دختریه که به خاطر بی اعتمادی مجبور به ازدواج اجباری میشه؛ فرقش با داستانای دیگ اینه که با یه غریبه ازدواج نمیکنه که بخواد عاشقش شه… بلکه با عشقش ازدواج میکنه که فک میکنه بهش خیانت شده و به دختره بی اعتماده… یه عالمه اتفاقای قشنگم میوفتهههه این بین…

قسمتی از متن رمان نفست میشوم ولی اجباری

هووف باز که این ساعت داره زنگ میخوره پاشدم و خفش کردم رفتم صورتمو شستمو شلوارک و تاپ مشیکمو پوشیدم برم جلوی آیینه یکمیم به خودم
برسم هرجی نباشه امرو عمو جونممم میخواد بیاد یه خط چشم به چشمای آبیم کشیدمو یه رژ قرمزم به لبای قلوه ایم زدم تا از این بی روحی دربیام وایی چه جیگری شدم واسه خودم.. نفس ؟؟جانم بابا؟بیا آقای مجداومدن
اومدم بابایی سریع رفتم پایین….سلام بر عمو جون خودمممم…سلام دختر نازم خوبی ؟

آره عمویی تو که میای من همبشه خوبم….فدای تک دونه ی خودم بشم….عمو میگم حالا که زن و 3 تا پسرات رفتن آمریکا و نیومدن هنوز بیا خودمو بگیر باور کن
اینقد دختر خوبیم عموم یا همون آقای مجد شریک بابامه که باهم چند تا شرکت دارن عمو: ای دختر شیطون ..حیف که دارن میان عمویی ولی نگران نباش تو عروس خودمی….ا عمووو…عمو : باشه بابا نمیگم دخترم جمعه به مناسبت اومدنشون میخوام مهمونی بگیرم حتما با بابات بیا اون دوستت نازنیم با خودت بیار چشمم عموییم پس من برم لباس بخرم با نازی
بابا : پول داری دخترم ؟

آره بابای تو کارتم حسابی پول هست مرسی بابا جونم
بابا : باشه پس برو صبحانه بخور خانم همتی واس نفس صبحانه آماده کن بیاد بخوره .خانم همتی خدمتکارمونه که از وقتی مامانم مرده اینو شوهرش کارای خونه رو انجام میدنشوهرس باغبونه و کارای گالی حیاط انجام میده خانمشم کارای خونه رو نه بابایی یه چای میخورم میرم بابا: باشه دخترم پس بیرون یه چیز بخور بابایی
چشمم بابا جونم سریع رفتم تو اتاقمو یه مانتوی سفید مشکی با یه شلوار لی جذب پوسیدمو به شال سفیدم
انداختم رو سرم ولی موهان اینقد بلنده که هیچ جوره نمیشه جمعش کرد تو شال بیخیال شدم و آراد رهاش کردم و زنگ زدم به نازی… سلام نازی نفسم نازنین : سالم دوست جونی خودم

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
داستان در مورد دختریه که به خاطر بی اعتمادی مجبور به ازدواج اجباری میشه؛ فرقش با داستانای دیگ اینه که با یه غریبه ازدواج نمیکنه که بخواد عاشقش شه… بلکه با عشقش ازدواج میکنه که فک میکنه بهش خیانت شده و به دختره بی اعتماده... یه عالمه اتفاقای قشنگم میوفتهههه این بین…
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: رمان نفست میشوم ولی اجباری
  • ژانر: عاشقانه، اجباری
  • نویسنده: سحر زکریایی
  • ویراستار: باغ استور
  • تعداد صفحات: ۱۰۵
  • 931 روز پيش
  • admin
  • 1,034 بازدید
لینک کوتاه مطلب:
ورود کاربران

تبلیغات متنی
درباره سایت
باغ استور: سایت اول رمان استور در گوگل از باغ است، دانلود رمان از اپلیکیشن و آپ باغ استور با کد تخفیف ویژه از بزرگترین باغ رمان ایران، دانلود رمان جدید از سایت فروش رمان باغ استور، کتاب رمان های عاشقانه برای آیفون و اندروید، Pdf/Apk
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " باغ استور " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.