دانلود رمان سفر به دیار عشق نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: arameshgah20
تعداد صفحات: 1270
خلاصه رمان: چهار ساله همه ازش متنفرن… پدر، مادر، برادر، حتی همه ی فامیل با نگاه های پر از نفرت دلش رو بدرد میارن… فقط و فقط به جرم بی گناهی، بی گناهی که تو دادگاه همه گناهکاره… تا اینکه بالاخره بعد از چهار سال غریبه ای رو میبینه که از هر آشنایی براش آشناتره یا شاید هم آشنایی که از هر غریبه ای براش غریبه تره… خودش هم نمیدونه ولی این میشه نقطه ی آغاز دوباره ای برای ……
قسمتی از متن رمان سفر به دیار عشق
روي يكي از نيمكتاي پارك نشستم و به دنياي قشنگ بچه ها نگاه مي كنم. عجيب دلم گرفته! مثل خيلي از رو . زا دوست دارم سرمو بذارم رو شونه ي يه نفرو تا مي تونم اشك بريزم و اون دلداريم بده! اما خيلي وقته كه ديگه چنين آدميو توي زندگيم سراغ ندارم. واقعا چي شد كه زندگيم به اين جا رسيد؟! انگار آخر راهم. حس مي كنم تنها موجود اضافه ي روي زمينم! با صداي گريه ي يه دختربچه به خودم ميام.
رو زمين افتاده و كسي نيست كه بلندش كنه؛ از رو نيمكت پارك بلند مي شم و خودمو به دختر بچه مي رسونم. جلوش زانو مي زنم و كمك مي كنم بلند شه!
خوبي خانوم خانوما؟ دختربچه با هق هق مي گه: زانوم خيلي درد مي كنه! نگاهي به زانوش مي ندازم كه مي بينم زانوش يه كوچولو زخم شده! زخمش سطحيه؛ از تو كيفم يه چسب زخم در ميارم و رو زانوش مي زنم . با مهربوني لبخندي مي زنم و مي گم:
حالا زود زود خوب مي شه! اسمت چيه خانوم كوچولو؟با صدايي بغض آلود مي گه:مامانم گفته اسممو به غريبه ها نگم! يه لبخند غمگين رو لبام مي شينه. آفرين خانوم كوچولو! هميشه به حرف مامانت گوش كن! صداي يه زن رو مي شنوم: لعيا چي شده؟ لعيا:ماماني زانوم زخم شد؛ اين خانوم برام چسب زد! به سمت مادر لعيا برمي گردم و مي گم. سلام خانوم! مادر لعيا: سلام. ممنونم بابت لطفتون!