دانلود رمان ساختمان دو واحده نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان:عاشقانه_اجتماعی
نویسنده رمان:حدیثه اسماعیلی
تعداد صفحات:237
خلاصه رمان: دختری بنام عسل که در شمال زندگی میکنه تهران دانشگاه قبول میشه و با دوستش رها تو تهران خونه مجردی میگیرن.هردو فکر میکنند خونه روبه رویی تاابد خالیه اما غافل ازاینکه باشروع شدن دانشگاه خونه روبه رویی هم خونه مجردی پسرونه میشه.اما…اونها که خبر ندارن …
قسمتی از متن رمان ساختمان دو واحده
از فردا باید غذا درست کنم ببرم که دیگه نریم تو اون بوفه ! پسره خر از حموم که بیرون اومدم افتادم رو تخت که صدای آسانسور اومد به قرآن این دیگه واقعی بود . از جائی که نشسته بودم بلند شدمو رفتم طرف در بازم هیچکی نبود رفتم طرف در روبه رویی و از سوراخش سعی کردم تورو نگاه کنم چیز زیادی دیده نمیشد.ولی معلوم بود خونه خالیه چقد خونه هه از مال ما بزرگتره ها برگشتم تو خونه وای نکنه جنی چیزی باشه ؟؟؟
خونه خالیه دیگه با ترس رفتم تو اتاق صدای رها در نمیومد حتما خواب بود . سرمو گذاشتم رو بالش که خوابم برد . همه جا پر بود از به حاله های سیاه که به این طرف و اون طرف میرفتن من هرچی به رها میگفتم اینارو میبینی میگفت نه سایه ها میومدن طرف منو میزدن زیر خنده از ترس جیغ زدم که از خواب بیدار شدم تمام گردنمو کمرم درد میکرد . با موهای خیس خوابیده بودم .
حالا این به کنار این چه خوابی بود من دیدم نگاهی به ساعت کردم که دیدم هشت رو نشون میده انقد بدنم درد میکرد چون نداشتم پاشم.دراز کشیدم . گلوم به طور وحشتناکی میسوخت میدونستم به ساعت اول فقط درد دارم.پاشدم یکم به گلوم کرم زدم و با روسری بستمش موهامو هم با به روسری دیگه بستمو رفتم زیر رخت خواب خوابم نمیبرد . چون نداشتم.فردا خوبه کلاس نداشتم اسه شنبه چهارشنبه پنجشنبه کلاس داشتم که پونزده مهر پنجشنبه بود فرداام که جمعه از اتاق بیرون رفتم که دیدم رها داره فیلم میبینه .