دانلود رمان زهار نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، انتقامی
نویسنده رمان: آرزو نامداری
تعداد صفحات:
خلاصه رمان: سردار،مردی سی و یک ساله ست که برای یه کینه ی قدیمی به خانواده کامیاب نزدیک شده.آهو که عضو این خانواده ست.دختر نوزده ساله ای که با معصومیت و قلب مهربونش قربانی کینه ی سردار میشه…سرداری که با دوست جذابش برای دخترک قصه ی ما تله گذاشتن…یه تله ی بزرگ ناموسی،برای نوه ی حسین علی خان کامیاب که روی ناموسش قسم میخوره…بریم ببینیم سردار بیرحم ما دلش میاد با آبروی آهوی دلبرمون اینجوری بازی کنه.. یااینکه…؟
قسمتی از متن رمان زهار
مواد داری…؟ منوچ با مردمکهای درشت شده نگاهش میکند: واس کی میخوای…؟ سردار عصبی دو انگشتش را گوشه ی لبهایش میکشد: کوک داری…؟گوشه ی لب منوچ بالا میرود و نگاهی به اطرافش می اندازد:داداش خلافت سنگین بود رو نمیکردی… نه من کوکا ندارم..به جاش شیره تریاک دارم…میخوای…! سردار زیاد سر در نمی آورد…فقط یک جنس قوی میخواهد.چقدرش باعث اوور دوز میشه…؟
چشمان منوچ فورا برق میزنند: میخوای فرار کنی….؟تلیفونو هم واسه همین میخواستی….سردار وقت ندارد و اگر رو بدهد ، حتما میخواهد برایش نقشه ی فرار از زندان بکشد…یا حتی میخواهد همراهش شود…تو به اون کار نداشته باش…صد میلیونت تا یک ساعت دیگه میرسه همون آدرسی که گفتی…منوچ بین دوراهی پول و فرار…پول را انتخاب میکند…
اگر میخوای هم اوور دوز کنی ، هم اونقدری حال داشته باشی که بدویی ، شیره بنداز…کوک یه راست میفرسته جهنم…!و سردار بی معطلی لب میزند:پس بده بهم….!منوچ شرورانه میخندد و جلوتر می آید: یاواش … ببینم …؟قبلا شیره زدی…؟