دانلود رمان رقص در آسمان عشق نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: شیرین سعادتی
تعداد صفحات: 202
خلاصه رمان: امیلی واتسون دختری نوجوان و تنهاست که با نامادری و برادر ناتنیاش زندگی میکند. او در یک آموزشگاه باله مشغول به کار است تا بتواند زندگی سختش را اداره کند، تا اینکه…
قسمتی از متن رمان رقص در آسمان عشق
از ون بیرون پرید. صدای بلندی نامش را خواند: فورا سر بالا برد که الکس را به فاصله ی یک متر با لبخندی شاد به استقبال خود دید. خندید و جلو رفت. الکس با جاسپر!
شادمانی دستانش را باز کرد و نزدیکش شد.هی پسر!
برادرانه در پیش هم رفتند و به شانه ی هم کوبیدند. با خنده جدا شدند و الکس ضربه ای به کمر جاسپر زد: خیلی زمان گذشته، خوش اومدی.
جاسپر با لحن همیشگی شوخ و شیطانش گفت: درسته پسر، منم دلم تنگ شده بود. چه خبر؟ الکس به در ورودی آموزشگاه اشاره کرد: خبرا اونجا هستن. جاسپر با دنبال کردن انگشت الکس و رسیدن به جمعیت کوچک دختر های نوجوان، عمق ماجرا را فهمید. با ابروهای بالا رفته به الکس نگاه کرد که هردو با هم گفتند: و به خنده افتادند. صدای جیغ دخترها بلند شده بود. جاسپر دستی به لباسش کشید و با گشاده رویی، شانه به اوه اوه!
شانه ی الکس به در ورودی آموزشگاه نزدیک شد.
واضح شدن صورتها و تنگ شدن راه ورود با یکدیگر مصادف شد. دخترها هر کدام با صدای تیزی، به یک نحوه جاسپر را تحسین میکردند و جاسپر با تکرار یه جمله پاسخ آنها را میداد: ممنونم! خیلی ممنونم، شما دخترها خیلی لطف دارید. به زودی همه اتون رو میبینم. متشکرم. بعد از لحظاتی نفسگیر، وارد آموزشگاه شدند. جاسپر نفسش را محکم بیرون داد: واوو! چه قدر انرژی.
الکس با شیطنت نگاهش کرد گفت: تو که باید بهش عادت کرده باشی. جاسپر دست روی شانه اش گذاشت و گفت: خیلی خب ببین…من باید خیلی زود اون نمایش رو برگزار کنم و الان مهمترین پارت از این کار، پیدا کردن یه بالرین حرفه ایه.