دانلود رمان خانم کوچیک نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: مانیا
تعداد صفحات: 100
خلاصه رمان: داستان درباره دختری به اسم مینو که پدرش اونو تو بازی به مرد پولداری به اسم شاهپور میبازه مینو میشه زن دوم شاهپور خان….ناخواسته بلایی سر مه لقا زن اول شاهپور میاد که میوفته گردن مینو و شاهپور مینو رو فراری میده تا دست پلیس بهش نرسه چندی بعد پلیسا از جای مینو باخبر میشوند و دستگیرش میکنند تو این هول و هوش مینو میفهمه بارداره و مه لقا شرط ازادشدن مینو از زندان را طلاقش از شاهپور عنوان میکند ….اما براساس علاقه ای که بین شاهپور و مینو ایجاد شده خودشو کنار میکشه تا اونا به خوبی و خوشی زندگی کنند.
قسمتی از متن رمان خانم کوچیک
این یک هفته کارم شده بود عق زدن و تهوع گرفتن . با صدای قهقهه ها و صحبت های بی بی با یک زن دیگه از خواب بیدار شدم آبی به صورتم زدم خیلی لاغر و زرد شده بودم از دستشویی اومدم بیرون و لباس بلند صورتی پوشیدم با ساپورت سفید و موهامم شونه زدم از اتاق رفتم بیرون .بی بی با دیدنم گفت : سلام دخترم خوب خوابیدی ؟ من : سلام بی بی …. بله خداروشکر زن غریبه : این خانم خوشگل رو معرفی نمیکنی لیلا ؟ بی بی با من من گفت : چیزه …. این دختر عموی اکبر خدابیامرزه ….
اسمشم خاطره است ….. خودم از اسم جدیدم خندم گرفت ولی کنترل کردم که نخندم بی بی ادامه داد : تاموقعی که خونه اش جور بشه اینجا مهمون ماست البته خانه خودشه ….. زن غریبه : منم سهیلام همسایه بی بی البته شغلم قابله بودنه ….. من : چقدر خوب سهیلا : ازدواج کردی ؟ من : بله با اجازتون ! سهیلا : چند ماهته دخترم ؟ من : چیی ؟ سهیلا : حامله ای دیگه از برآمدگی شکمت و زرد و لاغر شدنت معلومه تهوع نداری ؟من : نه امکان نداره حتما اشتباه میکنید ! … سهيلا : عزيزم من یه عمره با اینجور زنا سروکار دارم ..
.. بی بی فقط لبخند میزد و نگاهم میکرد سریع رفتم تو اتاق و لباس پوشیدم وماسک پرستاری زدم به صورتم که شناخته نشم .سمیرا اومد تو اتاق و گفت : کجا داری میری مینو ؟ …. نرو خطرناکه ….. من با عجله گفتم : میرم آزمایش بدم …. آزمایشگاه نزدیک سراغ نداری ؟ سميرا : سر همین خیابون یه آزمایشگاهه . سریع از بی بی و سمیرا و زن همسایه خداحافظی کردم و از خونه زدم بیرون منشی آزمایشگاه : خانم مینو اکبری . من : بله ؟ ! منشی آزمایشگاه : – تبریک میگم جواب آزمایشتون مثبته …. شما 3 ماهه باردارید نمیدونستم خوشحال باشم یا ناراحت …. ….