دانلود رمان تب داغ گناه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، انتقامی
نویسنده رمان: نیلوفر قائمی فر
تعداد صفحات: 406
خلاصه رمان: آرمین – دست سردمو که رو سنگ سرد قبرش گذاشتم انگار قلبم هم سرد شد از همه دنیا از عشق ،عشق مادر فرزندی عشق به زندگی ،از عاشق شدن…نخواستم گریه کنم ،عصبانی بودم از دست تموم دنیا از اینکه انقدر ضعیف بود که نتونست تحمل کنه و منو تنها گذاشت از اینکه باز هم کنار عشق خائنش به خاک سپرده شده از اینکه هر دو از وجود من بودن ولی یکی رو از اعماق قلب دوست دارمو یکی رواز اعماق قلب بهش حس نفرت داشتم …
قسمتی از متن رمان تب داغ گناه
دلم به شدت شور میزد تو وجودم غوغایی به پا بود آخه تا حالا از این کارا نکرده بودم داشتم خط قرمز هایی که در فرا خودم بودو زیر پا میذاشتم حس های متفاوت با وجدانم در افتاده بودن یکی در وجودم میگفت:»چرا اومدی احمق اگر یه آشنا ببینتت چی؟برگرد تا دیر نشده« اگر مامان و بابا بفهمند؟…وای اونا هیچی نعیمو بگو مامور عذاب وای اون قیافه ای که در تصور فانتیزیم شبیه یکی از هیولا های موذی کارتون هیولا بود.
اومد تو ذهنم اگر بفهمه خون به پا میکنه کلا برای نعیم همیشه همه کارای من عیب بود ولی وقتی همون
کارا رو خودش انجام میداد خیر بود اه بره گمشه اصلا وست داشتم بیام –آینده ات چی؟ اگر این پسره اونی نباشه که خودشو معرفی کرده و آینده اتو خراب
کنه چی؟وایــــــــــی مصیبت ها ،باز شروع شد آیه یأس خوندن تو تمومی نداره… بلند شو نفس تا دیر نشده برو هنوز نیومده آینده اتو با این دوستی های نا پایدار خراب نکن ،میتونی خط موبایلتو عوض کنی اون که جز یه شماره ازت چیزی نداره…
خطتو که عوض کنی دیگه نمیتونه پیدات کنه قضیه فیصله پیدا میکنه تمام؛هنوز همو ندیدید هنوز فیس تو فیس نشدید بلند شو نفس…اه وجدان لعنتی میخوام بشینم…بهت میگم پاشو«تا بلند شدم یکی تو سرم گفت »خب اگر همونی باشه که خودشو معرفی کرده چی؟چرا لگد به بختت میزنی اصلا شاید زد و عاشقت شد به یه ازدواج تموم عیار تبدیل شدم هووم چرا که نه؟ تو چی کم از بقیه داری زمانه تغییر کرده دیگه نباید تو خونه نشست منتظر خواستگار موند