دانلود رمان برده کوچک من نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، غمگین، بزرگسال
نویسنده رمان: دریا
تعداد صفحات: 200
خلاصه رمان: دختر۱۴ساله کوچکی به اسم آوا که برای تامین پول دارو های مادرش به بازار هنرهای دستی خود را میفروشد تا اینکه یک روز توسط مردی به نام سهیل دزدیده میشود و چندین بار به او دست درازی میشود ولی آوا… و در این راه اتفاق های عجیبی برای آوا پیش می آید…
قسمتی از متن رمان برده کوچک من
هیس اینجا فقط من سوال میپرسمو توجواب میدی فهمیدی؟یاطوری دیگه ای باهات برخورد کنم که بفهمی اون چشمای عسلیتو پر اَشک کنم از دردی که میخوام بهت بدم یا اون پوست سفیدتو کبود کنم یا موهای طلاییتو بکنم؟ باحرف هایی که زده بود بغض داشت خفم میکرد یهو همه چی یادم اومد تموم بدبختی هام تموم سختی ها من یه دختر 14ساله بودم پدرمو تو 10سالگی ازدست داده بودم تو یه خونه ی خیلی کوچیک زندگی میکردیم مادرم باخیاطی پول زندگیمونو در میورد…
منم با درست کردن کاردستی و فروختنشون خرجمونو در میاوردم … مادرم چشماش نزدیک کورشدن بود و مریض بود و جز من هیچ کی رو تو دنیا نداشت دیروز کاردستی های زیادی درست کرده بودم به بیرون رفتم برای فروششون که تاچشم واکردم خودمو اینجا دیدم یهو بغضم امونم نداد که اشکام سراریز شد همین که اشکامو دید محکم موهامو چنگ کشید مثل اینکه نمیفهمی باید لال شی هااا اشکالی نداره حالیت میکنم….
آقااا ممم…بب.. خشید… گو …خورد….منو باکتکی که زد پرت شدم کف زمین به دمرو خوابوندم بین پاهامو باز کرد و گفت….اوووف لعنتی… انگشتشو بدون لحظه ای صبر داخل کرد جیغی کشیدم که گوشای خودم کر شده بود لبامو گاز گرفت که صدام در نیاد جوری که طعم خونو حس کردمو فهمیدم لبام پاره شده بی وقفه دومین انگشتشم واردم کرد….آییییی آقا درد دارم غلط کردم منو ول کن آقااااا بدون توجه به حرفم انگشتشو با سرعت بالا پایین میکرد….