دانلود رمان اولین و آخرین عشق نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: بهنام صباغی
تعداد صفحات:
خلاصه رمان: این کتاب رمان زندگی پسری رو به به تصویر میکشه که قبل از کنکورشه و تمام احساسات و عواطف درونیش رو در زمان عاشق شدنش توضیح میده….( جلد اول و دوم )
قسمتی از متن رمان اولین و آخرین عشق
با صداي گرم شقايق از خواب بيدار شدم از بچگي باهم دوست بوديم البته فاميل هم بوديم اونا تهران زندگي ميکردند وما شهرستان اين هميشه دستاويزي بود براي نيش و کنايه زدنش به من يه کش اساسي اومدم توي رختخواب و گفتم – اه چيه دوباره نصف شبي منو بيدار کردي ديگه دست شويي رفتن که ترس نداره خودت برو نميخواد منو بيدار کني پشت در دستشويي وايستم نگهباني بدم…
شقايق – پاشو دختره ي خل وچل دوباره شروع کرد هزيون گفتن پاشو وقت نمازه دو ررکعت نماز به کمرت بزن اروم اومد در گوشم گفت – بلکه يه خري پيدا بشه تو ر به خاطر مومن بودنت بگيره وگرنه اگر معيارش اخلاق باشه که تو تا اخر عمرت نميتوني ازواج کني با سرعت بلند شدم اونم سريع فرار کرد متکا رو انداختم که بهش نخورد و خورد به در اتاق و صداي خيلي بدي داد بابام گفت – چکار ميکنيد اول صبحي مگه جنگه بچه ها رو بيدار کرديد.
شقايق سرشو اورد تو و گفت – ديدي گفتم اخلاق نداري؟ خنديدم و بلند شدم که کتکش بزنم که سريع رقت توي دست شويي ، در رو بست و با خنده گفت – ديدي دستت بهم نميرسه من – بالاخره که مياي بيرون از اون تو ، تا آخر عمرت که نميتوني اونجا بموني شقايق- غلط کردم منو نخور تورو خدا منو نخور مامنم که تازه نمازش تموم شد بود گفت – برو توي آشپزخونه وضو بگير خواب مونديم الان نمازت قضا ميشه – حرصم در اومد و با ناراحتي ولي آروم کوبيدم به در و گفتم باشه بعدا به ختمتت ميرسم
شقايق – بلند گفت الله اکبر و الله اکبر …