دانلود رمان شاید فردایی نباشد نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: ناهید شمس
تعداد صفحات: 165
خلاصه رمان: داستان درباره ی دختری به نام مینو هستش که در رشته ی حقوق فارغ التحصیل می شود و بر خلاف تصور فامیل از ازدواج با پسر عمویش سر باز میزند …
قسمتی از متن رمان شاید فردایی نباشد
وقتی چشمم به جمله ی شاید فردایی نباشد که پشت کامیونی نوشته شده بود گره خورد ناگهان چیزی در درونم فرو ریخت نمی دانم ان چیز چه بود نگرانی …تلنگر….نامیدی و یا شاید یک نوع امیدواری از جنس گنگ و مبهم …..واقعا اگر بدانیم فردایی وجود ندارد
امروز را چه خواهیم کرد؟ ایا نفرت و بغض و کینه را هر چند کوچک از خود نخواهیم ارند؟
ایا هرگز اجازه ی ورود فکر اولین گناه را به ذهن خود خواهیم داد؟ .ویا شاید تمام واژه ای که روز ازل بر زبان انسان جاری شده را به باغچه ای به وسعت دنیا می کاشتیم و از میان ان ها مهر امیز ترین شان را می چیدیم و به یکدیگر هدیه می دادیم باز هم نمی دانم ….اگر فردایی نبود امروز را چگونه سپری میکردم……شاید در امد و شد زمان اجازه نمی دادم جدایی لنگر بیاندازد تا فاصله در پس دیوار انتظار بوی نای و کهنگی بگیرد.
شاید اگر فردایی نباشد امروز را ان گونه زندگی کنیم که وقتی فدا امد با صدای بلند فریاد بر اریم از ما به مهربانی یاد ارید از ما که در تمام شب عمر در جستجوی نور سحر پرسه می زدیم…. مادر در حالی که نیم تنه اش را از لای در داخل اتاقم کرد با لحن همیشه مهربانش گفت: مینو جان بعد از ظهر خونه ی خانم جون یادت نره مادر سعی کن زودتر بیای ..مراقب خودتم باش این عادت ترک نشدنی مادر بود مراقب خودت باش.
مواظب خودت باش..انگار این جمله به خودش قوت قلب میداد و به من امنیت او فکر میکرد با گفتن این جمله دیگر هیچ اتفاقی برایم نمی افتد انگار که من هنوز همون مینوی کوچولوش هستم سفارش های بچه گونه ..محبت های کودکانه…و من هم بهش اجازه میدادم که فکر کنه من هنوز همون دختر شیطون و کوچیکش هستم پس در حالی که کتاب های دانشکده رو زیر بغلم می گذاشتم مهربانانه نگاش کردم:”…