دانلود رمان تتوی نفرین شده نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، بزرگسال
نویسنده رمان: نیل
تعداد صفحات:285
خلاصه رمان: استیو موقع زدن تتوی ویلیام اشتباه میکنه و…
قسمتی از متن رمان تتوی نفرین شده
سرمو به فضای میان پاش فشار داد و گفت چیه؟ مگه دیکمو نمیخواستی ؟ واسش له له نمیزدی؟جبران خراب
کاریت رو باید با بدنت پرداخت کنی احمق… ل.. یام “فلش بک” مردی تنومد وارد مغازه ام شد.. از لباس چرم مانندش و اون کفش هاش معلوم بود خیلی پول داره..
حالا باید تمام سعی ام رو بکنم تا گند نزنم توش..وقتی روی صندلی نشست و کت اش رو در آورد..حالا این بدن عضلانیش توی اون پیراهن سفید تنگ خود نمایی میکرد..
بعد از در آوردن اون پیراهن میتونم بگم تمام چشمم روش زوم بود ولی بعد از اینکه دستشو جلوی چشمام تکون داد گفت: هویی کجایی؟ سرمو تکون دادم به صندلی اشاره کردم تا بره و بشینه روش.. وقتی نشست؛ جلوی پاش زانو زدم و دستگاه هارو مرتب کنار میز
چیدم…اما این مرد منو هول میکرد. دستمو شروع کرد به لرزید و نمیدونستم تمرکز کنم. همین حماقت باعث شد تا رسما گند بزنم به تتویی که می خواست. وقتی از خط عبور کردم و یک لاین رو اشتباه کشیدم با صدا آب دهنم قورت دادم…
چه غلطی کردی؟ .. بخدا درست میشه آقا.. ای..سیلی محکمی توی گوشم نشست که تنم به لرزه افتاد..تو که بلد نیستی چرا مغازه میزنی ؟ تقصیر من بود که اومدم همچین مغازه ی مزخرفی.. سرمو پایین انداختم با کلی التماس راضیش کردم تا دوباره بیاد و من این خرابکاری رو درست کنم اما انگار اون چیز دیگه ای از من می خواست