دانلود رمان بوسه خونین نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: معمایی، جنایی، هیجانی
نویسنده رمان: میکی اسپیلین
تعداد صفحات: 132
خلاصه رمان: تنها چیزی که ناگهان در مقابل چشمانم هویدا شد ، هیکل دختر ناشناس بود که وسط جاده در مسیر نور چراغهای اتومبيل من ایستاده و دست هایش را تکان میداد فحش هایی که زیر لب دادم يك لحظه فضای اتومبیل را پر کرد و صدای آن در گوشهایم پیچید بفوریت دل راجر خاندم و پایم را روی ترمز فشار دادم قسمت عقب اتومبیل در اثر ترمز ناگهانی بوی چپ لغزید و اتومبیل باصدای شدیدی که در اثر برخورد لاستیکها…
قسمتی از متن رمان بوسه خونین
وارسی کردم ، ضامن طپانچه باز بود و ماشه آن نیز عقب بود لرزشی بر بدنم مستولی شد دلیلی کارور دروغ نمیگفت و بلوف نمیزد بلکه واقعا خیال داشت در صورت حمله ، مرا بقتل برساند صدای در بگوشم رسید برگشتم و دیدم که لیلی لباس پوشیده و از اطاق بیرون میآید . او دیگر آن لیلی پنج دقیقه قبل نبود. لباسش به اصطلاح با هیکلش جنگ ميکرد. موهای زرین و مواج او روی زمینه سبز پیراهنش منظره ای بود که هرگز در عمرم فراموش نمیکنم .
او دیگر آن لیلی ترسو ووحشت زده نبود بلکه خیلی زیبا بود. مايك حالا کجا باید برویم ؟ اولین بار بود که اسم مرا بر زبان میآورد . گفتم : … بخانه من … سپس هر دو از پله ها پایین رفته و با احتیاط کامل از خیابان عبور کردیم که مبادا کسی ما را تعقیب کند . بعد بوسیله ترن زیرزمینی خود را بخانه رساندیم و پس از اینکه کاملا مطمئن شدم کسی در تعقیب ما نیست ، وارد دالان شده و به آپارتمان من رفتيم .
بعداو را وارد اطاق خواب کرده و گفتم : فعلا اینجا باش تا بعدا فکری بکنم . باز آن لبخند نمودار شد و گفت : مايك ، مدت ها بود که با يك آدم نجیب روبرو نشده بودم . بدون اختیار به او لبخند زدم و بدون اظهار کلمه ای از او دور شدم وقتیکه در اطاق خواب بسته میشد بنظرم رسید که وی زیر لب گفت : « مايك ، شب بخیر » … همان شب شروع بکار کردم و بطریقی که میدانستم ، جریان را بگوش اشخاص پر حرف رساندم .