دانلود رمان از نفس افتاده نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: مریم حیدری
تعداد صفحات: 433
خلاصه رمان: خوشبختی ما ادما گاهی به یک تلنگر بنده وما این رو درک نمیکنیم.اون تلنگر تو زندگی دختر خوشبختی مثل من پرهام بود،کسی که مسیر زندگیم رو جوری که نمیخواستم عوض کرد و ازم هیوای دیگه ای ساخت که باهاش غریبه بودم و این شد یه قصه از یه زندگی…
قسمتی از متن رمان از نفس افتاده
بدون این که اصلا توانسته باشم بخوابم از جام بلند شدم. از دیروز بعد از ظهر که رفته بودم تا ببینم چه جوری می شود از او رضایت بگیرم و آن حرف ها را به من زده بود فکر و خیال راحتم نگذاشته بود. وارد حمام شدم و شیر اب رو باز کردم که دوش بگیرم و زیر دوش ایستادم. دوباره رفتم توی فکر:»چاره ای نبود، روزگاری که همیشه به کام من و خانواده ام می گذشت حالا داشت آن رویش رو نشانمان می داد، از دو سال پیش بد بیاریمون با مرگ پدر و مادر شروع شد.
پدر و مادری که همه ی زندگی من و برادرم هومن بودن بعدم ما موندیم و یه زندگی که باید اداره اش می کردیم. یه سال گذشته بود همه چیز به هم ریخته بود افتادیم دنبال کارها من به جای پدرم رییس شرکت
ساختمانیش شدم و هومنم برگشت بیمارستان او پزشکی خوانده بود و من معماری؛ با هم کارهای ارث میراثمون رو، رو به راه کردیم. یاد گرفتیم که پشت هم باشیم. هر دومون تنها شده بودیم ولی من بیشتر حسش می کردم چون قبل مرگ پدر مادرم نامزدیم با پسر داییم هامون به هم خورده بود.
در مورد مرگشونم همیشه فکر می کردم که یک جور هایی من مقصرم. اون ها درست وقتی تنهامون گذاشتند که من بیشتر از همیشه نیاز به بودنشون رو حس می کردم. تقریبا وضع به حالت عادی برگشته بود که یه اتفاق همه چیز رو به هم ریخت. هومن با دادن دستور
تزریق یه دارو، متهم شد به قتل عمد یک زن. در حالی که می گفت دستور چنین تزریقی رو نداده اما نشد که ثابت
کنیم و نسخه ی بیمارستان خلاف حرف هومن رو ثابت کرد.