دانلود رمان غمزه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا،
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: sarna_azadrahi
تعداد صفحات: 1658
خلاصه رمان: امیرکاوه کاویان ۳۳ساله. مدیرعامل یه کار خونه ی قطعات ماشین فوق العاده بی اعصاب و کله خر! پدرش یکی از بزرگ ترین کارخانه دار های تهران! توی کار خونه با یک کارگر جرو بحث میکنه واتفاقی باعث مرگ اون فرد میشه! طرف دیگه ی قصه دختریه که ۲۵سال بیشتر نداره و میشه ولی دَم! حالا امیرکاوه باید رضایت رخنه نامدار رو بدست بیاره وگرنه طی شش ماه بالای چوبه ی دار میره!…
قسمتی از متن رمان غمزه
من یه دختر بیست و پنج ساله با ارزوهای زیاد بودم اما شرایط مالی که داشتیم این اجاره رو بهم نمی داد و برای همین خودم تلاش کردم تا به جایی برسم . یاد گرفته بودم که اگر بشینم و وقتم رو با ناله کردن و قربون صدق رفتن این پسر و اون پسر تلف کنم بازی رو باختم . پس فردا همین پسرایی که برام غش می کردن با دیدن صورتم و زیبایی که کم کم از دست می رفت مثل یه اشغال پرتم می کردن یه
گوشه … اما وقتی به موقعیت اجتماعی خوبی برسی … وقتی شأن و مقام داشته باشی اونوقته که بخوان هم نمی تونن ازت دست بکشن . اون زمانی که همه توی دبیرستان دنبال پسربازی و پارتی و جیم شدنای یواشکی بودن من تنها و توی نور کم تک اتاق خونه و با نوری که چشمام رو خون می نداخت درس خوندم و نتیجه اش هم شد قبول شدن توی بهترین دانشگاهه دولتی مشهد یعنی فردوسی !
جایی که رشوه می دادن تا بتونن به جای من سرکلاس ها برن و من قبول نکردم ! دوباره یاد تهدیدهای کاویانی افتادم . شاید اگه به پدرش می گفتم می تونست جلوش رو بگیره. اما بایاد آوری اینکه هیچی جلوی این گودزیلای وحشی نیست پنچر شدم . پلک هام رو بستم که صدای اس ام اس گوشیم بلند شد.