رمان درد داشت لبخندت نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: دلارا دشت بهشت
تعداد صفحات: 1662
خلاصه رمان: نازلی که تمام خانواده اش و حتی همسر برادرش پزشک هستند برای ثابت کردن خود به آن ها و اینکه رشته مورد علاقه اش (زبان انگلیسی) هم می تواند آینده ی خوبی داشته باشد، با داشتن همسر و دختری ۵ ساله تصمیم به کار می گیرد، به همین منظور در شرکتی به عنوان مترجم استخدام می شود که…
قسمتی از متن رمان درد داشت لبخندت
صدای پیامک موبایلم بلند شد آن را از روی عسلی برداشتم. مری بود. فردا نمیخواد صبح ،بیای عصری باهم میریم سر صحنه فیلم برداری لازم نیست لباس فرم بپوشی من هم مثل خودش بدون سلام نوشتم «حله.» با خیال راحت موبایلم را سایلنت کردم از روی آلارم تم و روی تخت دراز کشیدم فیلم برداری در یک پاساژ جدید بود و من و مری با ماشین شرکت به محل رفتیم. هنوز کسی نرسیده بود….
و تازه داشتند وسایل مربوط به فیلم برداری را پیاده میکردند
سلام کردیم و مری مرا به چند نفری معرفی کرد. با وجود اینکه با طمأنینه معرفی میکرد اسم هیچ کدام از آنها در خاطرم نماند پشت تیم کارگردانی نشستیم آقایی برایمان آب میوه خنک آورد مری بعد از آنکه لیوانش را یک نفس سرکشید گفت ما فقط همین جا میشینیم. هر جا کم و کسری بود، زنگ می زنیم به گودرز هماهنگی های لازم قبلاً انجام شده. سر تکان دادم با انگشت زنی را نشان داد…
و گفت الهه علائی رو یادته بهت معرفی کرده بودم قبلا تو … شرکت خودمون کار میکرد دختر زرنگی بود…به جای اینکه خودش رو درگیر حواشی مربوط به گودرز کنه قاب رئیس یکی از شرکت های طرف معامله مون رو زد. حالا هم با پول شوهره اینجا رو راه انداخته با خنده گفتم: به جای حواشی ،گودرز درگیر حواشی یکی دیگه شـ….