دانلود رمان فتانه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، انتقامی
نویسنده رمان: مهین عبدی
تعداد صفحات: 763
خلاصه رمان: تمام اتفاقات از یک قسم شروع شد! از قسمی که زیر بیرق سیاه امام حسین در ماه محرم خورده شد! اتفاقاتی که در یک محلهی برو بیا و برای دختر آخر و ته تغاریه آ سِد حسین افتاد… فتانه دختری که سه سال تمام به پای پسری به اسم شاهد ماند تا بلکه پسره شر و دزد محله سر به راه شده و جواب خواستگاریاش مثبت شود اما…
قسمتی از متن رمان فتانه
فرگل دست روی سر دخترکش میکشد. نگفتم بهت به جا گریه کردن وقتی یکی بهت زور میگه باهاش حرف نزن بذار بفهمه کار بدی کرده ؟ بازم گریه کردی که ! نورا دیگر گریه نمی کرد وقتی فرگل با آرامش او را نوازش می کرد و حرف میزد . روی سرش بوسه ای زد . برو با یگانه بازی کن . دفتر رنگ آمیزیت رو بردار . نورا سری تکان داد و موهای خرگوشی اش را تابی داد . روی شکم فرگل بوسه ای زده و بدو از آشپزخونه خارج شد .
هر چقدر تو شر بودی و شیطون ، دخترت همونقدر برعکسته فرگل گل از گلش شکافت . عیب نداره قول میدم پسرم که دنیا اومد مثل خودم بارش بیارم . مامان چشم درشت کرد و فرگل چشمکی زد . فهیمه کنار فریده رفت . خب حالا یکی به من بگه جواب اون همه صحبت چی شد ؟ بالاخره فتانه میره خونه شوهر یا نه ؟ مامان جدی جواب فهیمه را داد . طوری که دیگر حرفی نباشد . باید به آید بگم . هر موقع سبک و سنگین کرد و تحقیق کرد در مورده پسره اون موقع جواب همه تون رو میدم .
بعد از اونم فتانهست که دو دوتا چهارتا کنه با پسره حرف بزنه ببینه اصلا به دردش میخوره یا نه ؟ اما من فکرم جایی میان نگفتن حرفی از جانب سودابه بود . به حتم که او هم زمزمه هایی را شنیده بود . نگفتنش به من عجیب بود وقتی تقریبا تمام حرفهایمان را با هم رد و بدل می کردیم . سودابه ای که خواهر شاهد بود اما بودن شاهد و آزار و اذیتهایش دلیلی برای از بین رفتن دوستی چندساله مان نشده بود