خلاصه کتاب:
دست المیرارو کشیدم وباخودم به طبقه سوم بردم. همون طورکه زیرلب غرغرمیکردپله های طبقات رو میشمرد. اه.آروم تر بابا.دستم رو از جاکندی. خب تند راه بیا دیگه ،ببین روزه اولی میخوای آبرومون بره. به اندازه کافی دیرکردیم. خب حالا.چه دیری.تابچه هاسرکلاس جمع شن طول میکشه.
خلاصه کتاب:
روی تخت دراز کشیده بودم و مقاله ای رو مطالعه میکردم که صدای در بلند شد همون طور که به مقاله زندگی یا کار نگاه میکردم گفتم: بفرمایید
شیما وارد اتاق شد و گفت: ای بابا باز که تو این مقاله مذخرفتو گرفتی دستت بسه بابا فهمیدیم که تو این مقاله رو نوشتی نابقه……
باغ استور: سایت اول رمان استور در گوگل از باغ است، دانلود رمان از اپلیکیشن و آپ باغ استور با کد تخفیف ویژه از بزرگترین باغ رمان ایران، دانلود رمان جدید از سایت فروش رمان باغ استور، کتاب رمان های عاشقانه برای آیفون و اندروید، Pdf/Apk
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " باغ استور " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.