دانلود رمان مرده زاد نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: تخیلی، ترسناک
نویسنده رمان: مامیچکا
تعداد صفحات: 528
خلاصه رمان: همه از حیات برخاستند من از نیستی امده ام
اغاز من خیلی بعدتر از پایان بود ماه بود و اتش ضجه های زنی خاموش بود وقتی من امدم ماه بود و اتش سرد سرد بود وقتی من امدم با پایانش اغازی نو برایم رقم زد ماه بود و اتش از نزدیکی مرگ امدم…از درون مرد
قسمتی از متن رمان مرده زاد
سرد سرد بود وقتی من امدم …با پایانش اغازی نو برایم رقم زد …. ماه بود و اتش … از کنار مرگ امدم … از درون مرگ … این داستان کاملا تخیلی و زاییده ذهن نویسنده است دوباره همونجا بودم.. همه جا تاریک بود.. تاریک تاریک.. سوز بدی می اومد..دستام رو به هم قلاب کردم تا بلکه از از شدت سرما کم بشه ولی نشد.. پاهام داشت یخ می زد.. دندونام تیک تیک به هم می خوردن.. یهو صاعقه زد…. برای چند لحظه همه جا روشن شد.. باز همونجا…
انگار تمام عمرم رو اونجا زندگی کرده بودم… از اونجا نفرت داشتم.. تاحد مرگ.. تو زوزه باد فکر کردم کسی منو صدا می زنه.. ولی فقط “زاد” اخرش رو می فهمیدم…از اون اسم از اون صدا از اون لحن متنفر بودم.. بعد انگار جمعیتی می خندیدن.. صداشون تو فضا اکو می داد… وحشت کرده بودم.. دستم رو روی گوشام گذاشتم و جیغ زدم.. خدایا اینجا کجا بود..
شروع کردم به دویدن.. سنگ ریزه ها به پاهام فرو می رفتن.. از همه جای پام زده بود بیرون… از ترس و سرما داشتم می لرزیدم… دوباره یه صاعقه دیگه.. انگار به زمین می خوردن.. دوباره همون صدا اومد…جیغ کشیدم.. از ترس زبونم بند اومده بود…