دانلود رمان اینم مثل من باحاله نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، هیجانی
نویسنده رمان: مهنا
تعداد صفحات: 202
خلاصه رمان: درباره ی دختریه از خانواده ی متوسط که هیچ هنر و دانش خاصی نداره, برای اینکه سربار خانواده نباشه به دنبال شغله ولی تنها شغلی که میتونه داشته باشه رانندگیه ماشین نعش کشه, یه روز که بعد از انجام وظیفش در حال برگشت از قبرستونه…
قسمتی از متن رمان اینم مثل من باحاله
یه شب بعد از اینکه سفره رو جمع کردم و ظرفارو شستم پدرام اومد تو آشپزخونه و گفت: آبجی پری میشه یکم باهم حرف بزنیم؟ همونجوری که ظرفارو خشک می کردمو تو کابینت جا میدادم گفتم: بله که میشه داداش کوچولو. بفرمایین. من و منی کردو گفت: اینجا که نه. بیا بریم پارک سر کوچه. با تعجب نگاهش کردمو گفت: درباره ی چی میخوای حرف بزنی؟ حالا تو بیا بریم. بهت میگم.
فقط آبجی کسی نفهمه. بگو میخوایم بریم هواخوری. تا لباسامو بپوشم کلی فکرو خیال کردم. حدس زدم یا پول میخواد که من ندارمو شرمندش میشم یا یه خرابکاری کرده و نمی خواد عزیز و آقاجون بفهمن. سرکوچه ی ما یه فضای سبز کوچیک هست با دو سه تا نیمکت که بچگیامون پاتوق ما و بچه محالمون بود. نشستیمو گفتم: خوب بفرما داداشی. بتعریف ببینم میخوای چی بگی به آبجیت؟ پری جونم فقط چیزایی که میگم بین خودمون بمونه ها.
با اخم نگاش کردمو گفتم: تا حالا شده چیزی به من بگی و من به کسی بگم؟ خوب آره. خیلی این اتفاق افتاده. یادته تجدید شدم فقط به تو گفتم تو به عزیز گفتی. یه بارم شیشه شکندم به آقا جون گفتی. یه ترم دانشگاه مشروط شدم به کل بچه های محل گفتی. یه دفعه هم تو سربازی… خندیدمو گفتم: راست میگی. تا حالا هرچی گفتی رفتم پخش کردم. پدرام هم خندیدو گفت: اصن حرف تو دهنت نمی مونه. منم که برام تجربه نمیشه آب هم بخوام بخورم اول همه به تو میگم.