دانلود رمان از نو متول شده نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، تخیلی، معمایی
نویسنده رمان: جیمین ایو
تعداد صفحات: 513
خلاصه رمان: رویای دوران بچگیم بالاخره داشت به حقیقت میپیوست. اما میدونین چی جالبه؟ اینکه خیلی سریع همون رویا، تبدیل شد به کابوس! اونها بهم دروغ گفتن که فقط چند هفته و چند ماه از خاطراتم رو از دست دادم. میدونم که یه چیزی این وسط درست نیست… یه نفر یه گند بزرگ به زندگیم زده… به خاطراتم! و اهمیتی نداره که چندبار به خودم بگم این موضوع رو کنار بذارم و به زندگیم به عنوان همسر تورین ادامه بدم… فایدهای نداره! من نمیتونم اینطوری زندگی کنم! نمی…تو…نم! کسی که این بلا رو سرم آورده، باید بدونه من انقدر به این قضیه پیله میکنم تا درنهایت همهچی روشن بشه!
قسمتی از متن رمان از نو متولد شده
دوباره سعی کردم که خودم رو به عقب برسونم؛ اما فایده ای نداشت. اهمیتی نداره که چقدر با انگشتهام به جون موهام بیفتم؛ چون در هر صورت موفق نمیشم حتی ذره ای از آتیش درونم رو کم کنم لحظه ای که متوجه شدم سرم توسط یه چیز نامرئی مسدود شده، رسما خماری و خواب آلودگی از سرم پرید. زمزمه کردم این چه گوفتیه؟! و با سردرگمی به پایین خیره شدم مثل این میمونه که انگار به مانعی روی صورتم لعنتیم قرار داره که بهم اجازه نمیده کاری کنم…
اما همین جریان آبی که روی صورتم سرازیر میشد میتونست کارهام رو انجام بده… چشمام رو بیشتر باز کردم تا ضربه های آب دقیقا رو قسمتی از مردمک هام فرود بیاد که نیاز
دارم. سرمای آب بدن داغم رو تسکین میداد و من به آرومی به دیوار پشت سرم تکیه دادم. خیلی زود صدای گریه هام بلند شد و امواج پرقدرتی از شهوت و نیاز تو بدنم پخش شد… اونقدر شدید که دلم میخواست به کف حموم چنگ بزنم و تمام کاشیها رو از جا درارم همونطور که نفس نفس میزدم مدام زیر لب فحش میدادم…
و درست لحظه ای که اون حس رو تجربه کردم جیغ کشیدم – خدای من! سایه ی وحشی اینکه چرا تو این لحظه اسم خدای شیطانی گرگینه ها رو به زبون آوردم، حقیقتا هیچ ایده ای ندارم. فقط زمانی که اوج درد رو تجربه کردم اسم سایه ی وحشی ناخودآگاه از بین لبهام خارج شد. گمونم اگه بخاطر دردی که میتونه بهم تقدیم کنه لازم باشه که از کسی تشکر کنم؛ قطعا اون فرد کسی نیست جز سایه ی وحشی… خدایی که گونه ی ما رو خلق کرده بنابراین گمونم طبیعیه که اسمش رو به زبون بیارم.