دانلود رمان خواستگار پرماجرای باغ انار نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: زهرا بیگی
تعداد صفحات: 624
خلاصه رمان: من بارانم. دختر شیطونی که کل فامیل و دوستام از دست شیطنتام عاصی شده بودن. ماجرای اصلی زندگی من اون روزی اتفاق افتاد که برای خواهرم خواستگار اومد تو خونه باغ انارمون. قرار شد به خاطر پسرخالهم که عاشق خواهرم بود، خواستگار رو فراری بدم. هر بلایی که فکر کنید تو باغ انار سرش اوردم، غافل از اینکه دامادو اشتباهی گرفتم… خلاصه مدتی بعد دانشگاه قبول شدم و با خودم عهد کردم سربهراه بشم اما دقیقا روزای اول دانشگاه بود که اون پسر رو تو کلاسمون دیدم و…
قسمتی از متن رمان خواستگار پرماجرای باغ انار
چشم هاش رو با ناراحتی بست و وایی زمزمه کرد. دومرتبه به گریه افتادم. جویای چگونگی جریان شد و من تموم ماجرا رو براش بازگو کردم و در آخر بعد از دقایقی که اجازه داد باز با گریه خودم رو اروم کنم گفتم: ببخشید استاد دوبار مامانتون تماس گرفتند حالم مساعد نبود و نتونستم جوابشون رو بدم شما رو هم ناراحت کردم با حرف هام. نه اصل مهم نیست.
من نگران حالت بودم باران مهم نیست که جواب تماس های مامانم رو دادی یا نه. دلیل پیگیری من فقط حال خودت بود. چشم های به رنگ شبش پر از محبت بود. دلم ساعت ها خیره موندن تو سیاهیش رو میخواست. حرفی نمی زد و پا به پام دل می زد به قفل چشم هامون و از ذهنم گذشت که نرگس هم همین قدر رسوا نیما رو می پرستید. اشک هام که فرو ریختن نگاهم رو پایین کشیدم. با لحنی پر از احساس اسمم رو زمزمه کرد: باران عزیزم.
قلبم فرو ریخت و بی اراده باز به چشم هاش خیره شدم. مهربون پلکی زد. آروم باش عزیزم. خدا بزرگه همه چی درست می شه. سری تکون دادم و سعی کردم قلبمو آرام کنم. انقدر منقلب بودم و حالم به هم ریخته که نمی دونستم برای دلداریش در رابطه با مشکل نرگس اشک بریزم . تنها کاری که به ذهنم رسید رفتن به شاهچراغ و آروم کردن دل داغونم بود. استاد؟ میون حرفم اومد: بگو دامون. لبخندی زدم و ادامه دادم: ریحان منتظرمه.