دانلود رمان از کنار هم می گذریم نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: سپیده تقی زاده
تعداد صفحات:
خلاصه رمان: مها دختری که توی خانوادهای آبرومند و متدین بزرگ شده، بخاطر یک لغزش و عشقی ناپخته، مجبور به ازدواج با سامین میشه… مردی که سابقا عاشقش بوده ولی با اتفاقی که زندگی هر دوشونو زیر و رو کرد، کینه و نفرتی وسط قلبش میشینه و شروع این زندگیِ مشترکِ اجباری، ابتدای یک عاشقانهی نه چندان آرومه…
قسمتی از متن رمان از کنار هم می گذریم
گفتند چشمهایم را ببندم … خیلی آرام پلکهای سنگینم را روی هم بگذارم و به هر چیز که دلم میخواهد فکر کنم تا زمانی که دو مرتبه صدایم کنند … من هم میبندم، از خدا خواسته، چشمهایم را به روی دختر سرد و یخی توی آینه … چشمهایم را میبندم و فکر میکنم به دختری خوش قد و بالا، پوشیده در لباس سفید و دنباله دار … لباس دکلته و زیبای پر زرق و برق داری که پره های دامن نگین دارش با هر بار چرخش دخترک سرخوش، بلند میشود و دختر را به پرواز درمی آورد.
چشمهای زیبا و رنگ و لوآبدار نقاشی شده ی تو سیاش می درخشد و چه کرشمه هایی که نمی ریزد! برای مرد قد بلندی که کت و شلوار شیک و خوش دوختی روی یک پیراهن اتو شده و مرتب سفید، به تن دارد … مردی که عاشقانه نگاهش میکند … صدای پچ پچ و ریسه رفتن هایشان توی گوشم است … صدای خنده های نمکین ساینا و قربان صدقه رفتن هایش … برای من! برای انتخاب من! مایع سرد و چسبناکی پشت پلکم را قلقلک میدهد و زنی توی صورتم مدام تکرار میکند: هزار الله اکبر! هزار ماشاالله! ماه که بودی، داری ماهتر میشی عزیز دلم…
انشاالله خوشبخت بشی… چه میگوید؟! با من است؟! هیچ نمیگویم … منتظر می مانم تا صدایم بزنند و ترجیح میدهم یک دل سیر آن عروس زیبا رو و شنگول را تماشا کنم … چون میدانم وقتی چشم باز کنم، او رفته! بالاخره بعد از ساعتی اسمم را صدا میزند … مها! مها جونم؟ خوابت برد؟! کاش خواب بوده باشم … کاش وقتی چشم باز میکنم، توی اتاق خودم باشم و درحال کتاب خواندن! آهسته لای پلکم فاصله می افتد و هاله ای از یک زن غریبه توی آینه ی بزرگ که سراسر دیوار را پوشانده، منتظر است نگاهش کنم…