دانلود رمان دو زن دو فرشته نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: فاطمه درخشانی
تعداد صفحات: 2276
خلاصه رمان: نسرین ؟ نسرین کجایی؟ مگه یه شیر دوشیدن چقدر طول میکشه که تو دو ساعته رفتی توی اون خراب شده ؟ نفسی گرفتم و کمی از گلی خانوم فاصله گرفتم، نگاهی به پستان هایش کردم ، هنوز کمی شیر داشت و همین هم برای گوساله ی تازه متولد شده اش کافی بود. دوباره نفسمو حبس کردم، نمی دونم چرا به این بو هیچ وقت عادت نمیکردم ؟ من که همه ی عمرمو توی این طویله گذرونده بودم، اما هنوز از بوی گند تاپاله و پهن گوسفندا حالم بهم میخورد.
قسمتی از متن رمان دو زن دو فرشته
دایی داریوش خجالت زده نگاهی به من انداخت حرف های داریوش و جدی نگیر، اون ماشالا همیشه و در همه شرایطی شوخی میکنه. من و شوخی دایی؟من هیچ وقت اهل شوخی نبودم، الان هم خیلی جدی حرفمو زدم. احساس میکردم نفسم به شماره افتاده، داریوش به تنه جلوی همه داشت من و خورد میکرد و کسی هم حریفش نمیشد. زهرا از کوروش چشم گرفت و اینبار با داریوش چشم تو چشم شد.
اون وقت باید به بی لیاقتی تو شک کنیم داریوش، مردم دارن توی سر خودشون میزنن تایه زن خوب مثل نسرین نصیبشون بشه. اونایی که تو ازشون حرف میزنی، بیان اینجا تا من دو دستی نسرین و پیش کششون کنم. زهرا اخم غلیظی به داریوش کرد و من دلم می خواست اون جمع و ول کنم و سمت در بدوئم. عجب دکتره با غیرتی هستی پسر دایی ؟ من موندم تو به تخصص برسی میخوای چیکار کنی ؟ داریوش پوزخندی زد.
من به تخصص راضی نیستم، به وقتش هم برای اونی که عاشقش باشم، غيرت خرج ميدم. داشت با زبون بی زبونی به همه حالی میکرد که هنوز زهرا رو دوست داره و اگه اون جای من بود همه جوره هواش و داشت. زهرا پوزخندی به حرفش زد و دل من خنک شد مادربزرگ داریوش از اتاق اومد بیرون یه جعبه ی مخملی متوسط سبز رنگ دستش بود، سمت من اومد جعبه رو تو دستم داد و با خنده گفت: اصلا قابلت و نداره. همین که خواستم به رسم ادب دستشو ببوسم فهمید و دستشو عقب برد و پیشونیم و بوسید. جعبه روی پاهام بود که زهرا با خنده گفت…