رمان خانم دو وینتر نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، تاریخی
نویسنده رمان: سوزان هیل
تعداد صفحات: 395
خلاصه رمان: زندگی خانم دو وینتر که با ماکسیم مرموز ازدواج کردهاست، باید شاد و کامل باشد، اما شبح انتقامجو ربکا، همسر اول ماکسیم، همچنان سایهٔ طولانی خود را بر سر آنها میاندازد. پس از بیش از ده سال غیبت، به انگلیس برگشتهاند، بهنظر میرسد که سرانجام، خوشبختی نصیب آنها خواهد شد.
قسمتی از متن رمان خانم دو وینتر
همه چیز را فیصله دهم و قال قضیه را بکنم زودتر از شرش خلاص شوم. تو هم باید یک نصف روز خودت را سرگرم کنی بدت که نمی آید، نه؟ بدت نمی آید بزنی بیرون. اگر هم ناراحت بود ظاهر نکرد لبخندی زد باز نرم نرم سخن میگفت انگار با بچه ای طرف باشد از وقتی رسیده بودیم همه چیز داشت دگرگون می شد گفته بود که از وقتی برگشته ایم عوض شده ای اما خوب او هم عوض شده بود. لحظاتی اگرچه ناپایدار آن روی دیگر و قدیمی خود را نشان می داد.
لبخندی زدم دوباره به طرف بخاری دیواری برگشتم، بادبزن را برداشتم و سر خم کردم و پشت به او به دمیدن آتش پرداختم. لندن محو شد. نمی رفتیم. گفتم امیدوارم این همه کار خیلی ناراحتت نکند. نباید بگذارم .بکند کاری است که باید بشود تمامش میکنیم خیلی از کارهای بئاتریس – بعد از اینکه ازدواج کرد. از کارهای من و البته از بقیه خانواده، جدا شده اما باید یکبار برای همیشه تکلیف همه کارهای نصفه کاره روشن شود و بعد هم میتوانیم راه بیفتیم…
بلند شد و به طرف من آمد، خیلی شق و رق درست پشت سرم ایستاد میتوانتم احساسش کنم آن جارو را بده به من ببینم میتوانم این آتش را راه بیندازم. بادبزن را به او دادم و بلند شدم. اما ـ اسکاتلند که میرویم؟ لبخندی زد و دیدم که خسته و فرسوده می نماید، پوست زیر چشمانش نازک و انگار ضربه خورده باشد کمی کبود میزد و دوباره در نظرم آسیب پذیر آمد و به این فکر افتادم که چرا ترس برم داشته است. با خستگی گفت: البته تعطیلات تو سرجای خودش هست و پیش از آن که برود آتش خاکستر شده را به راه بیاندازد.