دانلود رمان تفریحی به اسم خاستگاری نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، طنز، کلکلی
نویسنده رمان: saba28
تعداد صفحات: 130
خلاصه رمان: دو تا دوست به نام های امیر و سیاوش . دوستانی بسیار صمیمی از دو قشر پایین شهر..تفریح این دوتا رفتن به خواستگاریه و اتفاقاتی که می افته. کل کل سر اینه که کی بیشتر میتونه خواستگاری بره و دم لای تله نده
قسمتی از متن رمان تفریحی به اسم خاستگاری
….چقدر اینها حرف میزنن .خب بمیرین حرف اصلی رو بزنین منو راحت کنین.خالصه اینها کوتاه بیا نیستن.خب منم که حوصلم سررفته .میرم تو حیاط. وای کفش های اینها چقدر چشمک میزنه. نه من بچه خوبیم .به مامانم قول دادم.
میرم سمت کفش ها .داخل کفش زنونه یکم نمک میریزم با چند تا مورچه داخلش.دوتا هم کفش مردونه .خب چکارشون کنم.میرم اره رو برمیدارم کف اولیشو که یکم نو تره بالاخره میبرم .وای چه حالی میده. ازگذشته میام بیرون .
وای که چقدر قیافه زنه بانمک بود .مورچه رفته بود تو تنش. چه بلوایی شد.خندم اقا بفرمایید سفارشتون میگیره.شروع میکنم عذامو با اشتها خوردن. فعال فقط به پنج شنبه فکر میکنم. چه کند این اقا سیاوش پنج شنبه……. سیاوش….
خب الان تو مجلس خواستگاری نشستم و سعی میکنم مثل یک جتلمن واقعی رفتارکنم.مامانم اینقدر با ذوق حرف میزنه که دل ادم کباب میشه.خب برای پسرکوچیکش کلی نقشه داره.بیچاره .اخه مادر من اینم ذوق زدن داره.بدبخت کردن من.
شروع میکنم به تعریف از خودم.همون جمله های تکراری مامانمو .حاج اقا هم هی لبخندش پر رنگ و پررنگ…شما بله.اما شنیدنش از زبون خود اقا داماد یه لطف دیگه داره…من که براتون گفتم حاج اقا از خودت .کارت . برنامه ایندت..چی بگم حاج اقا خب اقای داماد چرا ساکتین تر میشه انگار نه انگار که بابا جان ما دوساعت اینجا نشستیم. عروس خانم چایی بخوره تو سرمون.اب از شیر هم برامون نیاورد دوباره صحبت بین بزرگترها میافته که مامان با کلی مهربونی درخواست دیدن عروس خانم رو میکنه.