رمان باهور نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: ملیکا شاهوردی
تعداد صفحات: 1554
خلاصه رمان: جانان برای تکمیل کردن هزینه دیه و نجات برادرش از اعدام،مجبور به قبول کردن پیشنهاد کاری طوفان میشود. رابطه عاشقانه و پرکششی را با رئیس شرکتش آغاز میکند، اما همه چیز زمانی شروع میشود که طوفان غیبش میزند و بعد از 2 ماه، درست زمانی که جانان باردار است به خواستگاری خواهر جانان می آید و …
دانلود رمان باهور
آب دهنم رو قورت دادم این صدا بیشتر از بیش برام آشنا بود. با سرعت برگشتم عقب چشم هام قفل شد تو چشمهای مشکی آشنایی نگاهش تو کل صورتم چرخید؛ معذب خودم رو تکون دادم خواستم برم عقب که نتونستم به پایین نگاه کردم جفت دستاش دور در قفل بود. اخم هام رو کشیدم تو هم میشه ولم کنید لطفا؟ با چه حقی جلوی منو میگیرید؟
به سختی نگاهش رو از روم برداشت و دستاش رو شل کرد.
چند قدم رفتم عقب و به قامت بلندش نگاه کردم من این مرد و میشناختم تو همون روز بارونی کنار اون مرده طوفان بود.
نفس عمیقی کشیدم تا خودم رو کنترل کنم به سمت چپم نگاه کردم نگار بی حرف مات روبه روش بود. دستش رو کشیدم. بریم نگار از کنارش گذشتیم هنوز چند قدم نرفته بودیم که مچ دستم اسیر دستاش شد. با حرص به عقب برگشتم و کوبیدم به تخت سینه اش. از شدت ضربه ام دوقدم رفت عقب
با حرص غریدم چی از جونم میخوای ها؟ با ابروهای بالا رفته نگاهم کرد انگار انتظار این حرکت رو ازم نداشت
دستاش رو به نشونه تسلیم برد بالا.