دانلود رمان آرامش نگاه تو نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، همخونه ای، کلکلی
نویسنده رمان: نیایش
تعداد صفحات: 300
خلاصه رمان: داستان راجب دختری بنام مهشاده که تک و تنها میره به یکی از روستاهای گیلان در واقع میره خونه عمه ی دوستش با کلی در به دری و بدبختی خونه ی عمه دوستشو پیدا کنه ، عمه نیکی(نیکی دوست مهشاده)یه پسر داشته که در تهران مشغول راه اندازی یه شرکت تبلیغاتی بوده تو همین مدتی که مهشاد خونشون بوده میاد گیلان و……
قسمتی از متن رمان آرامش نگاه تو
منتظر تاکسی ایستاده بودم که کامران صدام زد برگشتم سمتش …لطفا این دفعه اجازه بدید برسونمتون با تردید قبول کردم و کامران در جلو برام باز کردو من سوار شدم امیر با سرعت خودشو به ماشین کامران رسوند و گفت امیر کامران داداش منو هم تا به جایی می رسونی ماشین خراب شده کامران که کاملا مشخص بود ضد حال خورده گفت آره بیا سوار شو خواستم برم عقب بشینم که امیر گفت…نه راحت باشید البته ببخشید مزاحم خلوتتون شدم کامران…
نه بابا خواهش می کنم می خواستم بگم کدوم خلوت ولی بی خیال شدم بچه پررو کامران گفت…امیر مسیرت کجاست اول تو رو برسونم بعد خانوم سارمی رو امیر…کامران جان من چند جا کار دارم بهتره اول خانوم سارمی رو برسونی اینجوری شاید یکم دیر بشه و خانوادهش نگران بشن کامران با گرفتن آدرس از من ، منو رسوند وقتی پیاد شدم کامران… خانوم سارمی می تونید لطف کنید شمارهتونو بدید همین که خواستم حرف بزنم امیر گفت شما برید کامران جان من شمارهشونو دارم بهت می دم تعجب کردم…
چرا امیر اینجوری شده بود تو ماشین هم تا کامران حرف می زد و نظر منو می پرسید امیر جواب می داد در واقع امیر شده بود مهشاد خنده داره شب که تو اتاقم بودم داشتم ایمیلامو . چک می کردم که عدنان در نزده اومد تو تو باز سرتو مثل گاو میش انداختی پایین اومدی تو عدنان_اتاق منو تو نداره عدنان اومد کنار من نشست بگو ببینم با نیکی صحبت کردی حالا من چی بهش بگم _راستش نه نتونستم صحبت کنم عدنان باشد که بره_خیلی بی معرفتی