خلاصه کتاب:
زن منو با اجازهٔ کدوم بیغیرتی بردید دکتر؟ حاجبابا تسبیح دانهدرشتش را در دستش میگرداند و دستی به ریش بلندش میکشد. تو دیگه حرف از غیرت نزن مردیکه! دختر منم زن توی هیچیندار نیست! عمران صدایش را بالاتر میبرد. رگهای ورم کردهٔ گردنش خبر از فوران آتشفشان میدهند. زن من نیست؟ مامور کلانتری «لاالهالاالله» زیرلبی زمزمه میکند.
خلاصه کتاب:
کسری فخار یه تاجر سرشناس و موفقه با یه لقب خاص که توی تموم شهر بهش معروفه! عالیجناب! شاهزادهای که هیچکس و بالاتر از خودش نمیدونه! اون بی رقیب تو کار و تجارته و سرد و مرموز توی روابط شخصیش! بودن با این مرد جدی و بیرقیب قوانین خاص خودشو داره و تاحالا هیچ زنی بیشتر از یکی دو شب شریک زندگی و سقف خونهش نبوده! عالیجناب حتی توی انتخاب شریک تختش هم به شدت وسواسی عمل میکنه! قصه از اونجا شروع میشه که رقباش برای زمین زدنش از هر راهی استفاده میکنن حتی دست به دامن یکی از بزرگترین خلاف کارهای جنوب شهر شدن دختری که به پنجهطلا معروفه! نوارهای پیروزی برای جناب فخار دریده میشه اما اون هرگز از باعث رسواییش نمیگذره و برای این کار روشهای کثیف خودش و داره.
باغ استور: سایت اول رمان استور در گوگل از باغ است، دانلود رمان از اپلیکیشن و آپ باغ استور با کد تخفیف ویژه از بزرگترین باغ رمان ایران، دانلود رمان جدید از سایت فروش رمان باغ استور، کتاب رمان های عاشقانه برای آیفون و اندروید، Pdf/Apk
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " باغ استور " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.