دانلود رمان هفت خاج نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: فاخته حسینی
تعداد صفحات: 1784
خلاصه رمان: در شبی که باران همزمان متوجه خیانت خواهر و نامزدش و همچنین بالا کشیدن داراییشان توسط دشمنی مجهول می شود، توسط نامزدش، سعید به او داروی مخدر اسکوپلامین تزریق می شود. او که در گریز از سعید است حینی که هوشیاری اش تحلیل می رود کسی را زیر می گیرد و با تهدید های سعید بنا بر لو دادنش به پلیس، مجبور به فرار از ایران می شود و اتفاقاتی گریبانش را می گیرد که پس از چندین ماه تصمیم به بازگشت می گیرد تا از دست رفته هایش را پس بگیرد.
قسمتی از متن رمان هفت خاج
چرا نمی خواید پیداش کنم؟ بعضی وقتا منو به شک میکشونی کیانوش. اگه قرار به پیدا شدن بود، شیش ماه پیش باید یه نشونی ازش پیدا می کردی کامیاب. مطمئن باش بخوای پی ماجرارو بگیری تهش به چیزای خوبی نمی رسی. اخم های کامیاب در هم رفت، پرسشگر کیانوش را نگریست که او ادامه داد: اگه تونسته چنان بی سر و صدا دوربینای امنیتی ساختمونای اون اطراف رو دستکاری کنه…
بدون بیشتر از اینم برمیاد ازش کامیاب. بس کن. از جایش برخاست، نگاه کیانوش از قامتش بالا آمد. سیبی را که دستش چرخانده بود سمت دهانش برد و گاز بزرگی زد. با دهان پر گفت: من دیگه میرم، فکر نمی کنم کار دیگه ای داشته باشی باهام. کامیاب… کامیــ… نماند تا باقی حرف های کیانوش را بشنود. از آپارتمان او بیرون زد. سیب نصف و نیمه گاز زده را در سطل زباله کنار ساختمان پرت کرد.
و موبایلش را از جیب بیرون کشید، همان جا جلوی در به موتور سیکلتش تکیه زد. در لیست تماس هایش نام یوسف را یافت و دستش را بر رویش فشرد و موبایل را کنار گوشش گذاشت. با یک پایش بر زمین ضرب گرفت. صدای یوسف در گوشش پیچید: جانم داش کامی… درد و داداش. کوفت و داداش… حالا شدی آنتن کیا؟