دانلود رمان مرا به جرم عاشقی حد مرگ زدند نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: صدیقه بهروان فر
تعداد صفحات:
خلاصه رمان: درد شلاق و زجر بیآبرویی وقتی کنار هم باشه میتونه بمب اتم بشه و دنیا رو خراب کنه اما نه واسه امیرعباس ما که مردونه پای زینب میایسته و ازش رودست میخوره.. زینب دختر آزاد و شر و شیطونی که با اومدن امیرعباس مذهبی به محله اشون دچار تضاد و حس های جدیدی میشه.
و بخاطر اینکه به چشمش بیاد دست به بازی خطرناکی میزنه…. بازی با آبروی امیرعباس…
قسمتی از متن رمان مرا به جرم عاشقی حد مرگ زدند
واسه همهمون شیشلیک سفارش بدم؟امیرعباس همه را مخاطب قرار داد اما نگاهش به او بود. همین توجه کوچک، دلش را گرم میکرد. حالا که دقت میکرد، این روزها دلش مدام داشت گرم میشد. گرم به حضور مردی که با نامردی زندگیاش را از این رو به آن رو کرده بودند.
آره داداش، عالیه.حرصش گرفت. تا میخواست اظهار نظر کند و خودی نشان دهد، مهدیار مثل قاشق نشسته پرید وسط خودشیرینی زنانهاش! شما چی زینب جان؟ واسه شما هم شیشلیک بگیرم؟ اگر جرئتش را داشت به طرف مهدیار برمیگشت و برایش زباندرازی میکرد.
البته اگر جرئتش را داشت! بدش نمیآمد خوردن شیشلیک را در آن محیط زیبا تجربه کند. حاج محمد اهل این بریز و بپاشها نبود. از آن باباهایی بود که میگفت غذای خانهی خودت سنگ هم باشد، شرف دارد به بهترین غذای رستورانها!
خوردن شیشلیک را فقط در خانه تجربه کرده بود. آن هم زمانهایی که حسین دلش نمیآمد تنهایی شکم چرانی کند و آنها را هم در غذای مورد علاقهاش شریک میکرد. گوشت آماده میخرید و بساط کباب را به راه میانداخت. الحق هم که غذاهایش خوشمزه میشدند. حسین هیچ هنری هم که نداشت، شکم چران خوبی بود.