دانلود رمان روانشناس مجنون نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: طنز، عاشقانه
نویسنده رمان: فرگل حجازی
تعداد صفحات: 929
خلاصه رمان: داستان در مورد دختر شر و شیطونی که توی خانوادهی چهار نفره زندگی میکنه و به شدت عاشق خانوادشه. تا وقتی که میره دانشگاه و با آرسیما آرمان، استاد مغرورش آشنا میشه ولی همهی ماجرا این نیست. حتما فکر میکنید عین اکثریت رمانا دختر قصه مون قراره عاشق استاده شه ولی در واقع استاده یه نسبت خاصی با دختره داره که نشون به مشخص کردن اتفاقات عجیبی میشه. کدوم اتفاق ها؟ چطوری؟
قسمتی از متن رمان روانشناس مجنون
مبینا…اوه اوه الی چته نفس بگیر اولا سلام، دوما خودت فهمیدی چی گفتی؟ سوما گمشو بیا دنبالم، مگه قرار نبود بریم بیرون؟ با شنیدن حرفش به ساعت نگاه کردم، یا ملک اشعرای بهار! ساعت یه ربع به هفت قرار بود، ساعت شیش بریم و همچین جیغی کشیدم که مبینا از پشت تلفن فکر کنم شنوایش رو از دست داد. مبین زود حاضر شو الان امیر کل مون رو میکنه!
میبنا… اوکی. سریع بلند شدن، یه آب به دست و صورتم زدم و تو اتاقم پریدم؛ یه تونیک خاکستری اسپرت شیک و شلوار لی یخیم رو هم پام کردم. وجی: توقع داشتی سرت کنی دختر که میگی پام کردم! تو خفه فعلا حالت رو ندارم. شال سرمه ای که ست شلوارم بود رو پوشیدم، کتونی های ست تونیکم رو هم پوشیدم و آرایش خیلی خوشمل و دخترونه ام کردم که کلی جیگر شدم.
سقف رو دارمش….مامان من رفتم بای بای. مامان خدافظ. مامان نمیپرسی کجا؟ مامان میدونم دخترهی اسکل امیر بهم گفته. باشه پس بای. مامان- وایسا دختر کیفت رو چرا نمیبری؟ مامان میدونی که از کیف خوشم نمیاد! مامان- ای خدا کی آدم میشی؟ این رو خدا داند. سوار دویست و شیشم شدم و سمت خونه مبین این ها روندم. همینطور با خودم اهنگهای خز توجه بنماید خزها گوش میکردم، از این اهنگهای حمیرا و شکیال کیه، همینها دیه. کیه اهل جهنم که خونش تو بهشته