دانلود رمان رفیق روزهای بد نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: شبنم سعادتی
تعداد صفحات: 1526
خلاصه رمان: هامون و دختری که با او زندگی میکند منتظر تولد فرزندشان هستند، اما جنین به دلائل نامعلومی سقط میشود. هامون که فکر میکند مشکل از هستی است به او دلداری میدهد. اما جواب دکتر هر دو را متحیر میکند، مشکل از خود هامون است و دیگر قادر به بچهدار شدن نیست و این موضوع باعث میشود هستی یک صبح او را برای همیشه ترک کند.
قسمتی از متن رمان رفیق روزهای بد
خمیازه ای کشیدم و چرخی در جایم زدم شعله های بخاری زیاد شده و یک پتوی اضافه رویم بود. حالا دلیل گرمای دل چسب اتاق را میفهمیدم کی رویم پتوی اضافه کشیده بود؟ هامون که دیر وقت خوابید و بعید میدانستم صبح به این زودی بیدار شود مادرش هم . که به طبقه ی بالا نمی آمد.
پتو را کنار زدم و از روی تخت پایین آمدم تا جلوی پنجره اتاق رفتم و پرده را کنار زدم درست در زاویه ی دیدم بهراد.
با گرمکن داشت وسط حیاط ورزش می کرد. چه حالی داشت در این سرمای صبح سایه ی مرا پشت پنجره حس کرد صاف ایستاد و با سر سلام داد من هم سری برایش جنباندم و پرده میان انگشتانم معلق ماند. بهراد بیدار بود… نکند او به اتاقم آمده و رویم پتو کشیده بود؟ نه نمی توانست کار او باشد او مرد متاهلی بود چه دلیلی داشت به اتاقم بیاید و رویم را بکشد. هنوز پشت پنجره بودم کنجکاوی رهایم نمیکرد اگر منتظر بهراد میشدم…
که بیاید بالا و از زیر زبانم بکشم کار او بوده یا نه، صورت
خوشی نداشت تازه اگر کار او نبود که دیگر بدتر اما یک راه حل دیگر هم بود. بهراد هنوز داشت وسط حیاط ورزش میکرد. تا فرصت داشتم باید به اتاق کناری سرک میکشیدم تا ببینم هامون بیدار شده یا نه. اگر خواب بود که قطع به یقین کار او نبود شال روی سرم انداختم و از لای در به داخل راهرو گردن کشیدم کسی نبود سریع از اتاق بیرون آمدم فضای راهر و سردتر از اتاق بود.